بسم الله الرحمن الرحيم
پيروزي نهايي حق بر باطل فقط با ظهور يار

هفت سین قرآن مجید"

هفت سین قرآن مجید

1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58)

" از جانب پروردگار [ی] مهربان [ به آنان] سلام گفته می شود."

این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت ، شادی و معنویت می بخشد ، که با هیچ نعمتی برابر نیست ، آری شنیدن ندای محبوب ، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف ، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند ، که یک لحظه ی آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد.

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده : " در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهای بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود ؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است.

پس ندایی بر می خیزد که "سلام بر شما ای بهشتیان" ، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند ، و همه نعمتهای بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند.

2- سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین . ( صافات /79)

" درود بر نوح در میان جهانیان."

چه افتخاری از این برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح علیه السلام ، سلام می فرستد ، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می ماند و تا دامنه قیامت گسترده می شود ، سلام خدا توأم با ثناء جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم ؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می شود ، به خصوص اینکه لفظ " العالمین" معنی وسیعی دارد که نه تنها همه انسانها ، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در برمی گیرد.

3- سلامٌ علی اِبراهیم . ( صافات/109)

" درود بر ابراهیم."

در آیات پیش از این آیه ، به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم ، و جریان دستور ذبح اسماعیل -  فرزند ایشان - و تسلیم بودن هر دوی آنها بر این امر به میان آمده است ک پس از یاد آوری این قضایا ، خداوند می فرماید: سلام بر ابراهیم [ آن بنده مخلص و پاک باد.]

4- سلامُ عـَلی موُسی و هارون . (صافات/120)

" درود بر موسی و هارون."

درآیات پیش از این آیه ، خداوند ضمن آیاتی ، جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می فرماید:

- ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم . ( صافات/115)

- ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند . ( صافات/116)

- ما به آن دو ، کتاب آشکار دادیم . ( صافات/117)

- ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم . ( صافات/118)

- ما ذکر و یاد خیر آنها را در اقوام بعد باقی وبرقرار ساختیم . ( صافات /119)

و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند برآن دو سلام می رساند.

سلامی از ناحیه پرودگار بزرگ و مهربان.

سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است.

سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است.

5- سلامُ علی آلِ یاسین . ( صافات/130)

" درود بر پیروان الیاس" (1)

خداوند می فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امتهای بعد جاودان کردیم.( صافات /129)

امتهای دیگر ، زحمات این انبیاء بزرگ ( الیاس وسلاله ی او ) را که در پاسداری خط توحید، و آبیاری بذر ایمان منتهای تلاش و کوشش را به عمل آوردند ، هرگز فراموش نخواهند کرد ، و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگ مردان فداکار زنده و جاویدان است.

تعبیر به " ال یاسین" به حای" الیاس" یا به خاطر این است که ال یاسین لغتی در واژه " الیاس" بوده و هر دو به یک معنی است ، و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است.

6- سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین . ( زمر/73)

" ... سلام برشما ، خوش آمدید ، در آن درآیید [ و] جاودانه [ بمانید]

در این آیه ، خداوند می فرماید که بهشتیان وقتی به بهشت می رسند ، در حالی که درهای آن گشوده شده است ، در این هنگام نگهبانان بهشت ، آن ملائک رحمت به آنها می گویند : سلام بر شما ، گوارا باد این نعمتها بر شما ، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید.

7- سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفـَجر. ( قدر/5)

" [ آن شب] تا دم صبح ، صلح و سلام است . "

این آیه ، در توصیف شب قدر است . آن شبی است که قرآن درآن نازل شده و عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است ، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند.

پی نوشت :

 (1)  در تفسیر قمی در ذیل آیه اتدعون بعلا آمده كه قوم الیاس ( علیه السلام ) بتی داشتند كه آن را بعل می نامیدند / (و در كتاب معانی به سند خود از نوح قادح از امام صادق ( علیه السلام ) از پدرش از پدران بزرگوارش از علی ( علیهم السلام ) روایت كرده كه درباره آیه سلام علی آل یس فرمود : یس رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است / و آل یس ما هستیم / مؤلف : و از كتاب عیون از امام رضا ( علیه السلام ) نظیر این حدیث روایت شده /  و البته این دو روایت بر این مبنی صحیح است كه ما آیه را به صورت آل یس بخوانیم ، همچنان كه در قراءت نافع و ابن عامر و یعقوب و زید این طور قراءت شده /

[ پنج شنبه 29 اسفند 1390 ] [ 1:23 ] [ علی امیری ] [ ]

نوروز در اسلام

همزمان‌ با ظهور اسلام،‌ بسیاری‌ از سنن‌ غلط‌ همانند آتش‌ پرستی‌ و منع‌ دفن‌ مردگان‌ از بین‌ رفت‌ ولی‌ نوروز به‌ عنوان‌ یك‌ جشن‌ ملی‌ باقی‌ ماند. حتی‌ پیشوایان‌ دینی‌ آن‌ را حیاتی‌ دوباره‌ بخشیدند و آن را به‌ دعا و نیایش‌ آراستند. دكتر شریعتی‌ در این‌ باره‌ می‌گوید: اسلام، نوروز را جلای‌ بیشتری‌ داد، شیرازه‌ بست‌ و آن‌ را با پشتوانه ‌ای‌ استوار از خطر زوال‌ در دوران‌ مسلمانی‌ ایرانیان‌ مصون‌ داشت... نوروز كه‌ با جان‌ ملیت‌ زنده‌ بود، روح‌ مذهب‌ نیز گرفت..

چون‌ نوروز شد، غسل‌ كن‌ و پاكیزه ‌ترین‌ جامه‌های‌ خود را خوشبو گردان‌ و در آن‌ روز ، روزه‌ بدار و چون‌ از نماز پیشین‌ فارغ‌ شدی، چهار ركعت‌ نماز بگزار و بعد از نماز، سجده‌ شكر به‌ جای‌ آور.

معلی ‌بن‌ خنیس‌ می‌گوید: در نوروز بر امام‌ صادق(ع) وارد شدم، فرمود: این‌ روز را می‌ شناسی؟ عرض‌ كردم‌ قربانت‌ گردم‌ این‌ روزی‌ است‌ كه‌ عجم‌ آن‌ را بزرگ‌ می ‌شمرند و به‌ یكدیگر هدیه‌ می‌ دهند.. حضرت‌ فرمودند: قسم‌ به‌ بیت‌ عقیق‌ كه‌ در مكه‌ است، این‌ نیست‌ مگر به‌ جهت‌ امری‌ قدیم‌ كه‌ برای‌ تو تفسیر می ‌كنم... نوروز روزی‌ است‌ كه‌ خداوند از انسان ها پیمان‌ گرفت‌ كه‌ بندگی‌ او را گردن‌ گذارند و به‌ پیامبرانش‌ ایمان‌ آورند و دستورهای‌ آنان‌ را بپذیرند. آن‌ نخستین‌ روزی‌ است‌ كه‌ خورشید بتابید و بادهای‌ باردهنده‌ وزیدن‌ گرفت‌ و گیاهان‌ روییدن‌ گرفتند. آن‌ روزی‌ است‌ كه‌ فرشته‌ وحی‌ بر پیامبر(ص) نازل‌ گردید و ابراهیم‌ خلیل(ع) بتها را درهم‌ شكست. روزی‌ است‌ كه‌ امام‌ علی(ع) بت های‌ روی‌ خانه‌ كعبه‌ را به‌ زیر افكند و همچنین‌ كشتی‌ نوح‌ پس‌ از طوفان‌ بر كوه‌ جودی‌ قرار گرفت‌ و آن‌ روزی‌ است‌ كه‌ قائم‌ ما در آن‌ روز ظهور خواهد كرد.

و باز معلی ‌بن‌ خنیس‌ از قول‌ امام‌ صادق (ع) نقل‌ می ‌كند كه‌ همانا نوروز روزی‌ است‌ كه‌ پیامبر(ص) عهد و پیمان ها را برای‌ امیرالمومنین(ع) گرفت‌ و آن‌ روزی‌ است‌ كه‌ حضرت‌ بر اهل‌ نهروان‌ پیروز شد.

در مفاتیح‌ الجنان‌ از قول‌ امام‌ صادق (ع) آمده‌ است: چون‌ نوروز شد، غسل‌ كن‌ و پاكیزه ‌ترین‌ جامه‌های‌ خود را خوشبو گردان‌ و در آن‌ روز، روزه‌ بدار و چون‌ از نماز پیشین‌ فارغ‌ شدی، چهار ركعت‌ نماز بگزار و بعد از نماز، سجده‌ شكر به‌ جای‌ آور....آمده‌ است‌ كه‌ در هنگام‌ تحویل‌ سال‌ این‌ دعا را بسیار بخوانند: یا مقلب‌القلوب‌ و الابصار یا مدبراللیل‌ و النهار یا محول ‌الحول‌ و الاحوال، حول‌ حالنا الی‌ احسن ‌الحال.ما این‌ دعا را با كلامی‌ نغز از زبان‌ مولای‌ متقیان‌ امام‌ علی (ع) می ‌آراییم، آنجا كه‌ می‌ فرمایند: .[خدایا] با بهاری‌ پر ابر و ابری‌ پر باران، آب‌ رحمت‌ خویش‌ را بر خاك‌ خشك‌ ما و بر گیاهان‌ پر بركتت‌ فرو ریز، تا به‌ باران‌ درشت‌ و بسیار آن، ابر مرده، زنده‌ و خاك‌ خشك‌، خرم‌ و سبز گردد.آمین‌
[ پنج شنبه 3 اسفند 1390 ] [ 1:23 ] [ علی امیری ] [ ]

قرآن کریم از هنگام نزول تا زمان حاضر، منبع و مرجع اصلی معنویت بخشی به عقل و قلب مخاطبینش بوده است. قرآن هم معنویت به معنای روحانیت و قدسیت را دارا است و هم معنویت به معنای معنادهی و معنابخشی به زندگی مسلمانان را»[۱] و این در حالی است که کتاب مقدس مسیحیان؛ یعنی عهد قدیم و جدید که مجموعاً شامل ۷۳ کتاب است در طول تاریخ دستخوش تحولات و تغییرات قابل ملاحظه ای بوده و مملو از مسائل و آموزه های خلاف عقل است.

سند انجیل همانند محتوای آن متزلزل و فاقد اعتبار است. مسیحیان خود دربارۀ چهار انجیل معتقدند که حواریون، آن ها را سال ها پس از حضرت عیسی (ع) نگاشته اند. توماس میشل که خود یک کشیش مسیحی است در این زمینه می نویسد:

«در سال های نخست، مسیحیان کتاب مقدسی جز کتاب یهود نداشتند کم کم پولس و نویسندگان اناجیل چهارگانه و پطرس و یهودا و دیگران برای نوشتن نحوۀ ایمان شان به آن چه خدا به وسیله عیسی (ع) محقق ساخته است دست به کار شدند»[۲] ایشان در جای دیگر اعتراف می کند: «همه نویسندگانِ بخش های عهدِ جدید را نمی شناسیم»[۳] و در کتاب خویش تحت عنوان کلام مسیحی که در آن به معرفی آئین مسیحیت و به نوعی به تبلیغ آن همت گماشته است قرآن و کتاب مقدس را از نگاه مسلمانان و مسیحیان این گونه مقایسه می کند:

اسلام

مسیحیت

قرآن

عهد عتیق و عهد جدید

یک کتاب مقدس

مجموعه ای از کتاب های مقدس

به زبان عربی

به زبان های عبری، آرامی و یونانی

مؤلف

مؤلف آن خدا و بشر است

پیامبر اسلام آن چه را از خدا شنیده است نقل می کند

مؤلف بشری، پیام الاهی را با شیوه و اندیشه ویژه خود نقل می کند

در طی ۲۳ سال وحی شده است

در طی چند قرن فراهم شده است

پیام الاهی ازلی و فراگیر است

پیام الاهی ازلی و فراگیر است.

 

به هر حال به نظر می رسد که اعتبار انجیل و استنادش به وحی الاهی از تورات موجود ضعیف تر است؛ زیرا تقسیم آن به چهار انجیل با این که انجیل اصلی یکی بیش نبوده است، انسان را نسبت به آن بیشتر به شک و تردید وا می دارد، کلیسا برای آن که دامنۀ اختلاف را کوتاه کند؛ از میان حدود هشتاد انجیل فقط ۴ کتاب را پذیرفته که شامل متّی، یوحنّا، مرقس و لوقا می شود.[۴]

اما همۀ دانشمندان قبول دارند تنها دینی که متن آسمانی دارد، دین اسلام است. فرض بگیریم ما به جای قرآن، تاریخ طبری یا سیرۀ ابن هشام و مانند اینها را داشتیم، آن وقت وضعیت ما نیز همانند مسحیت بود. با این تفاوت که ابن هشام از یک واقعیت گزارش می دهد، ولی نویسندۀ انجیل آنها، از مکاشفه خودش گزارش می کند.[۵]

 

 



[۲]. توماس میشل، کلام مسیحی، توفیقی، حسین.

[۳]. همان، ص ۱۱۶٫

[۴]. موسوی زاده، سید محمد، نگرش اسلام به سایر ادیان و ملل، ص ۱۱۷٫

[۵]. عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز، کتاب نقد شماره ۴۰، سید یحیی یثربی، ص ۳۲۳٫


برچسب‌ها: مقایسه قران و انجیلدانلود کتاب مقدس دانلود انجیل دانلود قران
[ جمعه 7 اسفند 1390 ] [ 1:3 ] [ علی امیری ] [ ]


تا نوبت به پیدایش حیات و موجود زنده رسید و نخستین موجود زنده شاید یک موجود زنده تک سلولی بوده است . اینها را به عنوان شاید می‌گویم؛ چون اگر کسی فراتر از شاید بگوید هم به علم خیانت کرده هم به غیرعلم، شاید یک موجود زنده تک سلولی در کنار باتلاقها پیدا شد. و این موجود زنده ساده باز در بستر تکامل پیش رفت و موجودات زنده پیچیده‌تر از گیاه، و بعد هم پیچیده‌تر از حیوان و جانوران و بالاخره انسان به وجود آمد .
نشانه‌های علمی بر این پیدایش تکاملی موجود زنده که داروین و دنبال کنندگان نظریه او به آنها استناد کرده‌اند سه نشانه اصلی است .

1 ـ فسیلهای گیاهی و حیوانی و احیاناً بازمانده‌های پیکرهای حیوانی و انسانی و ترتیب تاریخی که در پیدایش آنها با معیارهای تاریخ طبیعی می‌توان حدس زد.
گاهی می‌خوانیم در فلان نقاط استخوانهایی از یک انسان باقی مانده که با ترکیب آنها بر روی یکدیگر می‌توانند حدس بزنند اندامش چگونه بوده، حتی با چهل پنجاه قرابت تصویر او را می‌کشند.
2ـ در کنار این، یک نشانه دیگر هست که از نظر جهان شناسی و طبیعت شناسی بسیار جالب است، و آن مشابهت موجود در ساختمان اصلی سلولها و ارگانیسم موجودات زنده و تکامل این مشابهت در موجوداتی است که ما آنها را در بستر تکامل تنظیم و رده بندی می کنیم. وقتی این مشابهت را الان هم در میان این موجودات زنده ای که فکر می کنیم پیدایش آنها در تاریخ طبیعت در یک ردیف بوده دنبال می کنیم، اولا یک مشابهت کلی در ساختمان سلولها و در ساختمان کلی این موجودات می یابیم و ثانیاً تکامل این مشابهت را - یعنی این مشابهت هر چه جلومی رود بیشتر می شود و بین هر ردیفی با ردیف بعد می‌شود.


3ـ نشانه سوم بسیار جالب است : تجلی آن تاریخ طولانی تکامل در تکامل جنین. یعنی یک جنین که معمولا نه ماه در شکم مادر است، اگرما بخواهیم همین سیر تکاملی آن را بررسی کنیم می بینیم مثل فهرست کوتاهی است از آن کتاب مفصل تاریخ طبیعت؛ یعنی همان مراحل تکاملی که برای موجود زنده از تک سلول تا انسان در تاریخ طبیعت هست همان مراحل به صورت خلاصه و فشرده در جنین انسانی یا در جنین حیوانات دیگر هست. آن تاریخ طولانی تکامل موجود زنده در تکامل جنین و دورانهایی که در رحم یا تخم می گذراند تجلی می یابد؛ بخصوص در جنین انسان تا رسیدنش به مرحله انسان شدن. بنابراین، رفقایی که می‌خواهند از نظر علمی با تکامل آشنا بشوند نه تنها باید کتاب هایی را که در زمین شناسی تدریس می شود مطالعه کنند بلکه در زمینه‌های فیزیولوژی و جنین شناسی نیز کتابهای سودمندی را مطالعه کنند تا اصل مطلب را درست بفهمند داروین و دیگران از این نشانه‌ها نتیجه گرفتند که همه موجودات این جهان، حتی انسان، مولود حرکتی تکاملی هستند که درطبیعت به صورت همه جانبه وجود دارد. در پرتو این نتیجه گیری، طبیعت شناسان تاکنون موفق به کشف بسیاری از رازهای نهفته طبیعت شده اند.بنابراین، ارزش این نظریه را از این دیدگاه هرگز نباید نادیده گرفت. البته نظریه تکامل به آن صورتی که داروین عرضه کرد با همه جزئیاتش به قوت و اعتبار خود باقی نماند - کدام نظریه علمی است که با همه جزئیاتش تا ابد معتبر بماند؟ آنچه گاه گفته می شود نظریه تکامل داروین ردشده، اگر منظور این باشد که اصلا علمای بعدی گفته اند این نظریه به کلی باطل است، بنده از چنین چیزی خبر ندارم ; اگر کسی خبر دارد نشانی اش را به ما بگوید. اینکه می گویند نظریه تکامل داروین رد شده، یعنی قسمتهایی از آن مورد نقادی قرار گرفته ; آنهم یک نقادی عالمانه، با شیوه عالمانه و با همان شیوه ای که خود داروین دنبال می کرد. کشفیات تازه، بررسیهای تازه، شناختهای تازه، شناختهای هسته ای، شناختهای، ژنتیک،اینها شکی نیست که هم متعلق به بعد از دوران اوست و همه به فهم صحیح تر مطلب کمک می کنند در حقیقت باید گفت خود نظریه تکامل نیزدر بستر تکامل علمی قرار گرفته و آنچه امروز به عنوان نظریه تکامل از نظر علمی مورد تاءیید است با آنچه داروین گفته، در اصول خیلی فرق ندارد؛ گرچه در جزئیات تا حدود زیادی فرق دارد. این است منظور از انتقاد از نظریه داروین .

نتیجه گیری‌هایی که از تکامل دارونیستی شده، حتی نتیجه گیری‌هایی که امروز مورد تأیید علما و دانشمندان طبیعت شناس است. از یک نظرباید به دو دسته تقسیم شود. یکی نتیجه گیری هایی که از نظر علمی باید گفت نتیجه گیری هایی قطعی است ؛ یکی نتیجه گیری هایی که باید گفت نتیجه گیری های حدسی ظنی غیر قطعی است. خلاصه سخن ما تا اینجا چنین است.
1ـ اساس نظریه تکامل از نظر علمی همچنان به قوت خود باقی است و کمکی مووثر به پیشرفت های قابل ملاحظه در شناخت هر چه بهتر وروشنگرتر طبیعت و بخصوص موجودات بوده است .
2 ـ این نتیجه گیریها از یک نظر باید به دو گروه اصلی تقسیم شود:

الف) نتیجه گیری هایی قطعی و صددرصد روشن و ثابت شده؛
ب) نتیجه گیری های حدسی ظنی که یک عالم طبیعت شناس منصف طرفدار تکامل هم آنها را حدسی و ظنی می داند نه قطعی و یقینی .
آنچه مربوط تمام شد ترتیبی که در این نظریه هست و به موجب آن موجود تک سلولی گیاهی بوده، بعد یک گیاه پیشرفته تر، بعد یک گل، بعد یک موجود تک سلولی، بعد آرام آرام یک موجود دریایی زنده مثل ماهی، و بعد یک موجود رونده‌ای مثل گاو یا الاغ و بعد انسان، از نظر ترتیب تاریخی و تقدم و تآخر تاریخی قطعی است. یعنی پیدایش این موجودات تقریباً برطبق همین ترتیب گفته شده از نظر تاریخ است. این نتیجه گیری، یک نتیجه گیری قطعی علمی است. بنابراین، رده بندی و صف بندی ترتیب تاریخی پیدایش موجودات زنده تقریباً براساس آنچه درتکامل گفته می‌شود جزو نتیجه گیری های قطعی و یقینی است که نباید درباره آن شکی کنیم اگر کسی شک بکند دور از علم است.
اصل این ترتیب تاریخی و اینکه مطالعه برگه های تاریخ طبیعت نشان می‌دهد که پیدایش حیوان بعد از گیاه بوده و پیدایش انسان نیز بعد ازحیوانات دیگر بوده است. تا این مقدار از مسأله، در کلیاتش قطعی و یقینی و علمی و اثبات شده و غیرقابل تردید است. این نتیجه گیری قطعی .اما یک سووال : آیا این گل چند برگی که زمان پیدایش آن، از نظر ترتیب تاریخی و فسیل شناسی، بعد از پیدایش گیاهی یک برگی بوده، از دل گل یک برگی بیرون آمده است ؟ یعنی، آیا پیدایش گل چند برگی به این صورت بوده که گل یک برگی و دانه‌های آن آرام آرام آن طور جلو رفتند که از یکی از دانه ها و نسلهای گل یک برگی گل دو برگی یا سه برگی به وجود آمده است یا اینکه گل چند برگی که ایجاد مستقلی داشته است ؟ به عبارت دیگر، آیا انواع از شکم یکدیگر به وجود آمدند یا هر یک برحسب همین ترتیب تاریخی، جداگانه ایجاد شدند؟
تا آنجا که من شخصاً کتابهایی در این زمینه خوانده ام و با بهترین اساتید موجود ایران در این زمینه تبادل نظر داشتم، پاسخ بدین سووال مثبت است - البته در حد برداشتهای علمی؛ یعنی علوم طبیعی که در آنها قطعیت صددرصد معتبر نیست یک عالم طبیعت شناس، همانطور که درشناخت قسمتهای دیگر طبیعت از نشانه هایی یک نتیجه حدسی می گیرد و بعد آن را زیربنا قرار می دهد و بر اساس آن نتیجه گیری های جدیدمی کند - مثلا کوشش می کند با ایجاد یک حرکت تکاملی مصنوعی در دانه یک گیاه، گیاه پیشرفته تری را از آن به وجود بیاورد - به این سووال پاسخ مثبت می دهد، اما نه در حد یقین صددرصد. یعنی قطعیتش در حد قطعیت خود این ترتیب تاریخی نیست. ما به طور قطع می توانیم بگوییم این گل دو برگی بعد از آن گل یک برگی به وجود آمد، اما با همان قطعیت نمی توانیم بگوییم که پیدایش این مرهون تکامل دانه ها و انتقال مختصات تکاملی از نسل قبلی به نسل بعدی بوده است. نمی توانیم بگوییم آنچه در گذشته صورت گرفته حتماً از این قبیل است. ولی این را می توانم بگویم که ما آن قدر نسبت به این مسأله گرایش داریم که الان در صنعت کشاورزی و در صنایع وابسته به آن از این موضوع استفاده می کنیم. و باایجاد تکامل مصنوعی در یک دانه، مرتباً گیاهانی بهتر و دلخواه تر به وجود می آوریم.
]یکی از حاضران [: آقای سحابی در کتاب خلقت انسان ....
]دکتر بهشتی : [خدمت خود ایشان صحبت کردیم ایشان از دوستان عزیز من هستند.بعد از نوشتن کتاب خلقت انسان و بعد از بحث هایی که پیرامون آن شده بود، این استاد مسلم تکامل و زمین شناسی، جناب آقای دکتر سحابی، که مردی با ایمان و نورانی و باصفا و دوست داشتنی است، خودشان فرمودند که دوست دارم با تو پیرامون نتایج کار در این زمینه بحثی داشته باشم. اتفاقاً تابستان سال پیش بود که این توفیق نصیب شد که چند جلسه یکی دو ساعته در خدمتشان به صحبت نشستیم. و همان طور که عرض کردم، با اساتید مختلفی در این زمینه صحبت شده، باایشان هم صحبت شده؛ آهنگ صحبتمان هم تحقیقی بود و هیچ تعصب و پرخاشگری و از این حرفها در کار نیست؛ بخصوص اینکه ما با ایشان یک دوستی صمیمی شخصی هم داریم. اتفاقاً با آقای دکتر فرهیخته هم یکی دو بار قرار گذاشتم که ایشان هم بیایند در این زمینه با هم صحبت کنیم؛ چون ایشان هم خیلی در این زمینه داد سخن می دهند. البته هنوز فرصت رو در رو شدن با ایشان دست نداده؛ یعنی وقتمان با هم نخوانده .ولی با دیگران مکرراً صحبت شده است. آنچه ایشان]سحابی[ می گفتند همین بوده که مسأله در حدی است که ما در علم و در صنعت کشاورزی و مانند آن از آن استفاده می کنیم .


برای اینکه این مطلب روشن بشود که چطور ما در این مسأله نمی توانیم جواب قطعی بدهیم، یک کلکسیون می گذاریم کنار کلکسیون هایی که طبیعت شناسان دارند: کلکسیون ماشین چاپ. می‌رویم چین باستان. باستان شناس چینی به ما کمک می کند و یک دانه از آن وسیله های چاپ خیلی قدیمی مصر و چین را در اختیار ما می گذارد; چیزی است شبیه یک قالب سنگی ناهموار که این اثر را دارد که مثل یک مهر است و وقتی روی آن یک ماده رنگی بمالند و روی کاغذ بزنند شکل خودش را منعکس می کند. این می شود اولین دستگاه چاپی که تاکنون می شناسیم. سطح این دستگاه چاپ فرورفته و ناهموار است. جلوتر می آییم قطعه سنگهای صافی را پیدا می کنیم که روی آنها با مرکب خاصی نوشته می شود وبعد با کمک دارویی فرورفتگی های صافی در آن به وجود می آید و می شود چاپ سنگی که تا 200 سال پیش وجود داشت. بعد از مدتی به دشتگاههایی با حروف چوبی می‌رسیم. صفحه‌هایی که حروف چوبی تراشیده شده را روی آن در کنار هم می‌چیدند و حروفچینی می‌کردند. این کار را راحت‌تر بود و لازم نبود که همیشه به سراغ خطاهای خوب برویم. یک خطاط خوب پیدا می‌کردیم که یک بار حروف قشنگ را می نوشت و بعد حروف را با هم جفت و جور می کردیم. بعد می‌رسیم به ماشین با حروف سربی. ماشین با حروف سربی هم، از نظر تکامل، از آن ماشینهای دستی شروع شده تا ماشینهای پیشرفته خودکاری که امروز هست. یعنی در این مورد باید سی - چهل نوع ماشین پیشرفته که به تدریج پیش رفته در آن کلکسیون ردیف کنیم. بعد می رسیم به ماشینهای افست ....تا برسیم به ماشینهای موجی چاپ. این ماشینها برحسب ترتیب تاریخی، ترتیب تکاملی هم دارند. اما آیا این ماشین بعدی از شکم ماشین قبلی منولد شده است ؟ یعنی آن ماشین های قبلی در یک بستر تکاملی طوری پیش رفته که بالاخره اندامهای آن در بعدی هم وجود دارد؟ در این مثال، دلیل اول و دومی که در فرضیه تکامل به آن استناد می کردم اینجاهست. یعنی، اولا، تکامل اینها تاریخی است. اول یک ماشین ساده است، بعد پیچیده تر و پیچیده تر می شود. یعنی این ماشین‌ها برحسب ترتیب تاریخی از سادگی به سمت پیچیدگی پیش می روند. دلیل دوم هم هست. یعنی در اصل و کلی طرح و الگو همه شریک هستند. مثلا، در همه اینهاباید چیزی را که می خواهند چاپ بشود وارونه نصب کنند تا وقتی چاپ می کنند از رو چاپ شود. در این اصل همه شان مشترکند - و در بسیاری از اصول کلی دیگر. یعنی همان تشابه کلی که در فسیلها و در موجودات می یافتید اینجا هم هست. و این تشابه، روزافزون و رو به تکامل است .یعنی وجوه مشابهت بین ماشینهای پیشرفته تر با ماشین بعدی خیلی زیادتر است تا بین او و نخستین ماشین. ولی بالاخره آیا می شود گفت که آن ماشین از شکم این به وجود آمده، یعنی وقتی خواستند این ماشین را بسازند آمدند آن یکی را تکه تکه کردند و اجزایش را در این به کار بردند؟ یااینکه نه؛ انسان خالق ماشین چاپ در اولین مرحله تکاملی خودش، در حقیقت این خود انسان بوده که تکامل پیدا کرده فکرش رسید به آن ماشین چاپ ساده به آن دستگاه چاپ ساده که اصلا ماشین نبود دستگاه بود بعد رفت جلو رفت جلو، رفت جلو، رفت جلو، هر قدر توانایی خلاقیتش بیشتر شد ماشین کاملتری را به وجود آورد بدون اینکه این ماشین را از شکم قبلی زایانده باشد؟ اگر این ماشین ها نشانه تکاملی باشدنشانه تکامل در فکر و اندیشه و خلاقیت آفریدگار این ماشینها، یعنی انسان، است. بدین معنا که علم و فکر بکر سازنده ماشین‌های جدید زاییده فکر سازنده ماشین‌های قبلی است با یک مرحله تکاملی؛ اما خود اینها از شکم یکدیگر به وجود نیامده اند.
ما نمی خواهیم بگوییم تکامل حتماً نیست. می‌خواهیم بگویم این ادله این و دلائلی که در طبیعت شناسی داریم نمی گوید حتما" هست می شودتکامل باشد؛ می شود از شکم هم آمده باشد; و می شود نیامده باشد. همین اندازه می شود گفت؛ بیش از این نمی خواهیم بگوییم. ما می خواهیم بگوییم پیدایش موجود بعدی کاملتر از شکم موجود قبلی، با این دلایلی که گفته شد، قابل اثبات قطعی نیست ... آیا این می تواند اثبات کند که نخستین انسان از شکم آخرین میمون تکامل یافته به وجود آمده است ؟ ما نمی گوییم الان در زمان خودمان جنبه های تکاملی وجود ندارد. ما نخواستیم بگوییم که اصلا این نظریه هم به یکی در مورد در گذشته باطل است. ما می گوییم با شاید روبرو هستیم. از روی قراین طبیعی هفتاد درصد انسان نخستین از شکم میمون به وجود آمده باشد؛ سی در صد هم شاید چنین نباشد. منظور من نفی قطعیت بود.
اما راجع به تکامل خالق. در مثال ماشین چون من انسان هستم و چون خالقیت من تدریجی تکامل پیدا می کند، ماشین را هم تدریجاً تکامل می دهم. ولی همه جا تدریج نشانه تکامل من نیست. گاهی اوقات تدریج ناشی از تدریج در قابلیت است. مثالی می زنم. جنابعالی که خیلی معلومات دارید چرا برای بچه ای که به کلاس اول می آید یک کتاب ساده فارسی می نویسید؟ چون شما نمی توانید آخرین اثر ادبی را برای اوبنویسید یا چون او توانایی درک آن را ندارد؟ چون او نمی تواند بخواند. از هر سال مطلب درسی را تکامل می دهید. پس تدریج همان طور که ممکن است وابسته باشد به تکامل در خالق، می تواند به تکامل در ظرفیت مخلوق. هم وابسته باشد. در مورد خدا این دومی است.
پس، منهای دین، منهای قرآن، منهای عهدین، منهای روایات، منهای هر فکر دینی، اگر ما بخواهیم از دید علمی طبیعی بپرسیم تکامل گفته اند چه چیزهایی چه نتیجه گیری هایی به دست می آوریم، پاسخ این است که یک مقدار نتیجه گیری قطعی و یک مقدار نتیجه گیری غیرقطعی به دست می آوریم. این مساءله که موجود کاملتر از شکم ناقص تر بیرون آمده، غیر قطعی است. اما اینکه عاملتر بعد از ناقص تر آمده، از نظر ترتیب تاریخی قطعی است. حالا برویم سراغ نصوص دین و سراغ پیدایش انسان از دیدگاه قرآن.
آیات قرآن دلالت صریح بر این دارد که
1 - آفریدگار جهان پس از آفرینش زمین و آسمان و همه موجودات زمینی و آسمانی که ما می شناسیم ( از گیاه و جانوران و غیر آنها( موجودی آفرید به نام >آدم <. تا اینجا دلالت قرآن کاملا صریح است .
2 ـ آیات قرآن ظهور - ( اینجا صحبت از صراحت و نص قاطع مشکل است) ـ فراوان در این دارد که پیکر این آدم از گل و لای ساخته شد و اومولود یک موجود زنده نبوده است
اگر از من سووال کنید که آیا اصلا آیات قرآن در آفرینش انسان، می خواهد رقیب تاریخ طبیعی باشد؛ یعنی تاریخ طبیعی چیزی بگوید و قرآن هم چیزی بگوید - حالا یا عین او، یا موافق او، یا مخالف او - می گویم نه ! ( هیچ جای قرآن سرگذشت پیدایش انسان را از نظر طبیعت، برای دادن آگاهی به ما، نگفته است. قرآن این کار را به عهده خود ما گذاشته است.
همه مواردی که به صورت اشاره، به صورت دو آیه و سه آیه، یا به صورت چند آیه، درباره آفرینش انسان و آدم در قرآن آمده، همه می خواهد یک نتیجه گیری می خواهد بکند: ای انسان، خدای آفریدگار تو به تو دو امکان اختصاصی داد; امکان آگاه شدن و شناخت خیر و شر،امکان تصمیم گرفتن و اختیار و انتخاب. مواظب باش ! در برابر این امکاناتی که به تو داده اند از تو انتظاراتی هست. مراقب باش ! یک روزی حساب این نعیم و امکاناتی که به تو داده اند پس می گیرند. تمام آیاتی که در زمینه آدم در قرآن آمده ناظر به این است ; مگر یکی دو جا که ناظر به یک نکته دیگر است، و آن هم یک اشاره است. بنابراین، وقتی یک گوینده یا نویسنده ای مطلب را از این دیدگاه مطرح می کند، آیا می شود به اوگفت که خوب بود در این باره اطلاعات ارزنده تر و دقیق تری در زمینه پیدایش پیکر انسان و خود انسان در اختیار ما می گذاشتی ؟ اصلا این خلاف بلاغت است. صحیح سخن گفت، و صحیح نوشتن در اینجا این است که مقدمه ها را به نهوی بگویند که در جهت نتیجه گیری مورد نظر باشد.طرح چیزهایی که دخالت در آن نتیجه گیری ندارد اصلا بیجاست. اینکه بشر هم چگونه به وجود آمده تاءثیری در این نتیجه ندارد. هر جور به وجود آمده باشد; با جهش) ، با موتاسیون، به صورت طبیعی، به صورت الهی، تأثیری درد این نتیجه ندارد. مهم این است که این موجود درسراسر عالم هستی با یک امتیاز پیدا شد. کدام عالم اجتماعی، انسانی، طبیعی، محیطی، فیلسوف هست که درباره این امتیاز چیز بیشتری از اسلام گفته باشد؟ این است که دوستان توجه کنند که اصلا آیات قرآن در صدد بیان یا رد و قبول این نکته های پیچیده علمی و نفی و اثبات آن هانیست. در صدد چیز دیگری است. همین ! فقط باید ببینیم قرآن، بدون اینکه در صدد بیان مطلبی از این قبیل باشد، عباراتش با چه چیز بیشترجور در می آید.
4 ـ نام «آدم» در قرآن نام شخصی معین است. نام کلی و نوعی نیست .
5 ـ انسان های موجود بر وری کره زمین، در قرآن با عنوان زاده های آدم ) آدمی زادها( بنی آدم مورد خطاب و گفتگو قرار گرفته اند.
6 ـ آیا قبل از پیدایش این آدم شخصی، موجود جانداری که از نظر قد و قامت و کارهای حیوانی شبیه او باشد وجود داشته یا نه ؟ در قرآن دراین باره مطلب روشنی نمی توان یافت ; ولی در چند آیه ایهام‌ها )و نه اشاره ها)یی در این زمینه هست


برچسب‌ها: تکامل و قران و اسلام
[ جمعه 28 اسفند 1390 ] [ 1:59 ] [ علی امیری ] [ ]

موضوع بحث پیدایش انسان از نظر علم و از نظر قرآن است ابتدا درباره پیدایش انسان از دیدگاه علم مطالبی را مطرح می کنم. تحقیقات علوم طبیعی و مطالعات علمی در زمینه شناخت طبیعت، روش و شیوه ای دارد که بیشتر بر مشاهدات عینی خارجی، تجربیات آزمایشگاهی، بررسی های تطبیقی، و نتیجه گیری های علمی از این مشاهدات و تجربه ها و بررسی ها تکیه دارد، و باید هم چنین باشد. باید بپذیریم که شیوه های مورد استفاده در این قرن های اخیر در زمینه شناخت طبیعت، شیوه‌های پیشرفته، آگاهی بخش و پرثمری بوده است .

یکی از چهره‌های درخشنده در طبیعت شناسی علمی داروین است. مطالعه زندگی نامه این مرد نشان می‌دهد که مردی به تمام معنا جستجوگر، علم دوست، و عاشق شناخت بهتر جهان بوده است. او به راستی می‌خواسته بر آگاهیهای صحیح‌تر درباره جهان طبیعت دست بیابد. روشی علمی که او برای این منظور مورد استفاده قرار داده روشی است که در اصل صحیح و عالمانه و علمی است و که هنوز هم به قوت خودباقی است و در آینده هم باید از آن استفاده کرد. او با بردباری قابل تحسینی مجموعه اطلاعاتی علمی را که درباره پیدایش موجودات طبیعت، ومخصوصاً موجود زنده، تا عصر او دیگران در کتابهایشان نوشته بودند گردآوری کرد و مورد مطالعه قرار داد. و چون یک طبیعت شناس ارزنده فقط ملا کتابی نیست بلکه کتاب بزرگتری را که او مورد استفاده دایم و پیگیر قرار می دهد کتاب پر راز و در عین حال آگاهی بخش طبیعت است، او تلاش کرد تا نه تنها به صورت شخصی، بلکه با تمام امکاناتی که در اختیار داشت ( کلکسیون ها و مجموعه های ارزنده ای از فسیل‌های گیاهی وحیوانی، از انواع سنگها، و آنچه می توانست در شناخت علمی طبیعت به او کمک بکند ) به شناخت طبیعت بپردازد. برای اینکه پیوند فرهنگ بشری در طول قرنهای گوناگون محفوظ بماند و فکر نکنیم که همه چیز نو است و بر گذشته‌ها یکسره خط بطلان بکشیم، یادآوری می کنم که مشابه این طرز عمل را در طبیعت شناسی ارسطو و در زندگی نامه او نقل کرده اند. ارسطو هم از محبت و علاقه اسکندر پرقدرت به خودش یک استفاده فراوان و مهم کرد و آن این بود که از او و از کسانی که با او بودند خواسته بود تا به هر جا می روند مدارک طبیعی تازه علمی را برای تهیه کلکسیونهای علمی طبیعی برای او بفرستند. به همین جهت است که او در کتابهای طبیعت شناسی‌اش آگاهی‌هایی می دهد که از محیط یونان وپیرامون یونان بسی ‌فراتر است؛ آگاهی‌هایی ناشی از مشاهدات عینی و همراه با نتیجه گیریهای >نیمه علمی < داروین با نتیجه‌گیری از مجموعه مطالعات وسیعش، در خلال کتابها و بر آثار طبیعی گردآوری شده زمانش، نتیجه‌ای گرفت که البته این نتیجه و این فرضیه سابقه داشت : فرضیه تکامل. فرضیه تکامل مخلوق داروین نیست بلکه داروین با مطالعاتش توانست در شناساندن علمی این فرضیه و گسترش نتیجه گیریهای علمی از آن یک نقطه عطف و یک جهش به وجود بیاورد، و به همین جهت فرضیه تکامل به نام داروینیسم معروف شد. ما نباید بگوییم این نامگذاری‌ها غلط است. نباید بر سر آنها جدال کنیم. باید معنی صحیح این نامگذاری‌ها را یاد بگیریم. وقتی می‌گوییم داروینیسم، نمی‌خواهیم بگوییم و فرضیه‌ها و نظریات علمی که او خلق و ابداع کرده است. می‌توانیم بگوییم نظریاتی که او به بهترین وجه نسبت به زمان خودش و قبل از خودش به آنها شکل داد. بر طبق این نتیجه گیری نهایی داروین به این نتیجه‌هایی که عرض می‌کنم رسید.

بررسی تحقیقی تاریخ طبیعت در ما این فکر را به وجود می‌آورد که موجودات این جهان با نظمی خاص از بساطت و سادگی به سوی ترکیب و پیچیدگی پیش رفته اند.< یعنی اگر ما براساس معیارهایی که برای شناسایی تاریخ طبیعت هست - چون تاریخ طبیعت را با گفتار مورخین نمی‌شود شناخت. تاریخ طبیعی خود یک شیوه مخصوص به خود دارد که مهمترینش همان شناخت طبقات، و بخصوص فسیلها حسب ترتیبی است که می توانیم از مقارنه این دو به دست بیاوریم و بعد با یک نوع واحدهای تقریبی که از طریق بررسی‌های شیمیایی درباره این فسیلها به کار می‌رود می‌توانیم مقدار زمان لازم برای پیدایش هر یک از این طبقات را بر روی یکدیگر و هر یک از این فسیلها را پس از دیگری حدس بزنیم؛ چیزی تقریباً شبیه آنچه با تجزیه نور خورشید می‌کنیم و می‌توانیم بر اساس آن بگوییم خورشید از چه موادی ترکیب شده است. این بررسی نشان می‌دهد پیدایش موجودات ساده ( غیرزنده ها، مخصوصاً موجودات آلی ) در گذشته در یک زمان صورت نگرفته بلکه این موجودات از موجودات بسیطتر و ساده تر شروع کردند و بعد در کشاکش تکامل طبیعت موجودات پیچیده‌تر جمادی به وجود آمدند. حتی در پیدایش جمادات یک نوع ترتیب تکاملی در تاریخ طبیعت به چشم می‌خورد.


برچسب‌ها: تکامل
[ جمعه 25 اسفند 1390 ] [ 1:58 ] [ علی امیری ] [ ]

سنگ های فضایی در قرآن

روزانه هزاران تُن شهاب از آسمان با سرعتی معدل پنجاه کیلومتر در ثانیه به طرف زمین سرازیر می شود که اگر جوّ زمین وجود نمی داشت، زمین و کلیه موجودات ساکن در آن بیکباره نابود می شدند.

روزانه هزاران تُن شهاب از آسمان با سرعتی معدل پنجاه کیلومتر در ثانیه به طرف زمین سرازیر می شود.

دانشمندان می گویند هر شهابی به قدرت یک بمب اتمی می تواند در زمین تخریب کند.( درسهایی درباره ی خداشناسی، م.نیزاری، ص 77) ، چنانکه یکی از آنها به نام «هویا» که قبلاً به زمین اصابت کرده ، شش تن و شهابی دیگر سی و هفت تن وزن داشته است .(از زمین زمان، آ. ولکوف،ترجمه ی محمد قاضی؛هزارو یک پرسش و پاسخ علمی، محمود حکیمی، ص52.) البته از وزن بسیاری از این شهابها در مسیر راه کاسته می گردد و جوّ زمین همانند سپری در برابر این غول های دهشتناک آسمانی مقاومت می کند و مانع برخورد آنها با زمین می شود.(البته همان طور که اشارت رفت ، زمین دارای قشری از گاز به ضخامت هشتصد کیلومتر است که کره ی ما را از صدمه ی میلیون ها شهاب که با سرعت پنجاه کیلومتر در ثانیه به سوی آن سرازیر می شوند، حفظ می کند.)

قرآن درباره ی سپر زمین (جوّ) یعنی چیزی که همچون زرهی محکم جلوی برخورد این سنگ های عظیم الجثه را با زمین می گیرد، چنین می فرماید:

وَ جَعَلنَا السَّماءَ سَقفاً مَحفُوظاً... .

و ما آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم ... .(انبیاء/32)

همچنین در مورد اصابت شهابها به زمین می فرماید:

یُرسَلُ عَلَیکُما شُواظٌ مِن نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنتَصِرانِ.

شعله های آتش توأم با مس بر شما فرو می بارد و آنگاه شما یاری نخواهید شد.(رحمن/35)

 

کلمه ی «شواظ» جمع «شیظه» است و شیظه عبارت است از آهنی که درآتش گذاشته و تفتیده شده باشد.

شهاب سنگها بر اثر سرعت بسیار زیادی که دارند( پنجاه کیلومتر در ثانیه ) در مسیر حرکت خود بر اثر فشار زیاد سرعت، شعله ور می شوند و عجیب آنکه وقتی دانشمندان این سنگهای آسمانی را پس از برخورد با زمین تجزیه نمودند، معلوم شد که در ترکیب آنها مس و آهن نیز به مقدار زیادی به کار رفته است.(ارمغان روشنفکران، ذکرالله احمدی، ص121)

لابد درباره ی لایه ی اُزُن مطالب زیادی شنیده اید و می دانید که شعاع های مرگباری دائماً از ماورای منظومه ی شمسی به سوی زمین روان است و موجودات زمین را تهدید می کند که اگر لایه ی اُزُن که خود بخشی از جو زمین است مانند سقفی محفوظ در برابر آن اشعه ی مرگبار عمل نکند، خسارات جبران ناپذیری متوجه اهل زمین می شود و آنچه امروز سبب نگرانی دانشمندان جهان شده، نازک شدن این سقف (لایه ی اُزُن) بر اثر گازهای زیان بخشی است که از ماشین ها و کارخانه ها و وسایل دودزا به هوا متصاعد می شود. (پیام قرآن، آیة الله ناصر مکارم شیرازی، ج8، ص176)

آری، این آیه نیز معجزه ای دیگر از معجزات علمی قرآن است که دانشمندان تازه به عظمت آن پی برده اند.

 

سنگهای فضایی در کلام امام علی (ع) 

حضرت علی (ع)  در پاسخ شخصی به نام «ابن کوّاء» که پرسیده بود «یا علی، این خطوطی که در آسمان به چشم می خورد و به راه و جاده شباهت دارد، چیست؟» فرمود: «این کهکشان است و کهکشان کلیه ی ابواب آسمان است و از همان جا بود که خداوند بر قوم لوط سنگ بارید.

این بیان صریح حضرت علی (ع) اشاره ی کامل به نزول سنگ های فضایی و شهاب سنگ ها دارد که به وسیله ی آن بر سر گناهکاران ریخته شده است.(علوم وتمدن اسلامی، محمد رضا جوهری زاده، ص140)

برچسب‌ها: معجزات قران
[ جمعه 21 اسفند 1390 ] [ 1:25 ] [ علی امیری ] [ ]

اشاره قرآن به اتمسفر زمین

وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیاتِهَا مُعْرِضُونَ (انبیاء/32)

و آسمان را سقفی محفوظ[بر فراز زمین]قرار دادیم، که اینان از نشانه‏های آن روی گردانند».

بر مبنای آیه یاد شده،آسمان، بر فراز زمین و حتی دیگر کرات نیز، چون سقفی مستحکم، سپری محافظ در برابر خطرات ناشی از سقوط یا برخورد شهاب سنگهای آتشین و نیز اشعه های مضر و کشنده کیهانی است.

اتسفر

یافته های علمی اخترشناسان قرن بیستم پرده از این راز گشوده است که بقای حیات در روی زمین برای انسانها، حیوانات و گیاهان، در گرو وجود پوشش هوایی مخصوصی است که بتواند با کارکردهایی چندگانه هم جلوی برخورد شهاب سنگها و تشعشعات مرگبار خورشید را گرفته و هم ضمن عبور پرتوهای بی خطر ولی حیاتی و نیز امواج رادیویی خورشید، دمای زمین را همواره متعادل نگاه دارد.

و این بعدیست از اعجاز طبیعی قران کریم و گواه صدقی بر حقانیت این کتاب آسمانی.

توضیح بیشتر اینکه «گرد زمین را پوشش هوایی ضخیمی فرا گرفته، که عمق آن به 350 کیلومترمی‏رسد. هوا از گازهای‏«نیتروژن‏»-به نسبت 03/78 درصد و«اکسیژن‏»به نسبت‏99/20 درصد و اکسید کربن به نسبت 04/0 درصد و بخار آب و گازهای دیگر به‏نسبت 94/0 درصد ترکیب یافته است. این پوشش هوایی با این حجم ضخیم و بااین نسبت‏های گازی فراهم شده در آن، هم چون سپری آسیب ناپذیر، زمین را دربر گرفته و آن را از گزند سنگ‏های آسمانی که به حد وفور (1) به سوی زمین می‏آیند و ازهمه اطراف، تهدیدی هولناک برای ساکنان زمین به شمار می‏روند، حفظ کرده ‏زندگی را بر ایشان امکان پذیر می‏سازد.

فضا انباشته از سنگ‏های پراکنده‏ای است که بر اثر از هم پاشیدگی ستاره‏های‏متلاشی شده به وجود آمده‏اند. از این سنگ‏ها به صورت مجموعه‏های بزرگ وفراوانی پیرامون خورشید در گردشند و روزانه تعداد زیادی از این سنگ‏ها موقع‏نزدیک شدن به کره زمین به وسیله نیروی جاذبه به سمت زمین کشیده می‏شوند. این‏سنگ‏ها برخی بزرگ و برخی کوچک و با سرعتی حدود(60-50) کیلومتر در ثانیه‏به سوی زمین فرود می‏آیند، که سرعتی فوق العاده است. ولی هنگامی که وارد لایه‏هوایی می‏شوند در اثر سرعت زیاد و اصطکاک فوق العاده با ذرات هوا، داغ شده شعله‏ور می‏شوند و در حال سوختن یک خط نوری ممتد به دنبال خود ترسیم‏می‏کنند و به سرعت محو و نابود می‏شوند که به نام شهاب سنگ شناخته شده‏اند.

برخی از این سنگ پرتاب‏ها آن اندازه بزرگ‏اند، که از لایه هوایی گذشته، مقداری ازآن به صورت سنگ‏های سوخته با صدای هولناکی به زمین اصابت می‏کند.

این خود از آثار رحمت الهی است که ساکنان زمین را از آسیب پرتاب‏های‏آسمانی فراوان در امان داشته و پوششی بس ضخیم آنان را از گزند آفات‏گرداگردشان محفوظ داشته است که اگر چنین نبود، امکان حیات بر روی کره زمین‏میسر نبود. به علاوه در مورد پوشش اطراف زمین وجود لایه ازن از اهمیت‏بالایی‏برخوردار است. این لایه که در اثر رعد و برق به وجود می‏آید، زمین را در برابرپرتوهای مضر کیهانی محافظت می‏کند. اگر این لایه نبود حیات روی زمین ممکن‏نمی‏شد. که تفصیل آن در جای خود آورده شده است. پس همواره باید گفت:

...سُبْحَانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ (زخرف/13).»

پاک و منزه است کسی که این را مسخر ما ساخت، وگرنه ما توانایی تسخیر آن را نداشتیم »(2)


برچسب‌ها: معجزات قران
[ جمعه 19 اسفند 1390 ] [ 1:12 ] [ علی امیری ] [ ]
العلم علمان ، علم الابدان و علم الديان    ( پيامبر اكرم (ص))


  پيشگفتار


     مجموعه اي كه تحت عنوان “ چهل نكته پزشكي پيرامون نماز “ پيش روي شماست ، كوششي ناچيز و حركتي كوچك در جهت هدفي بزرگ است ، كه آن هدف بزرگ همانا اثبات همسويي “ علم و دين ” است .


     در جهان امروز گروهي از مردمان ( از جمله مردم ممالك غرب ) با پيشرفت روز افزون و حيرت بر انگيز علوم مختلف و با مشاهده توانايي هاي بي حد و حصر علم در گره گشايي از مشكلات بشري ، اصالت محض را به “ علم ” داده اند و آن را بعنوان تنها راه نجات خويش برگزيده اند .


     در مقابل در طول تاريخ همواره مردمان ديگري نيز وجود داشته اند كه “ دين ” را براي برخوررداري از زندگي سعادتمندانه ، كافي دانسته اند و با بي اهميت جلوه دادن همه مسائل دنيايي از جمله حتي “ علم ” در اعتقادات خويش اصالت مطلق را به “ دين ” بخشده اند .


از جمله پيروان اين عقيده نيز مي توان به رهبران مذهبي كليساي كاتوليك در قرون وسطي ، اشاره نمود .


     اما در اين ميان آيين مقدس اسلام و بخصوص شكل حقيقي آن يعني مكتب “ تشيع ” ، “ علم و دين ” را بعنوان دو بال نيرومند براي پرواز انسان ، به سوي كمال مطلق خويش كه همانا نزديك شدن به مرزهاي عصمت و تخلق به اخلاق الهي در سايه قرب به حضرت حق است ، معرفي مي كند و پرداختن به هر يك بدون توجه به ديگري را آفتي براي سعادت و نيكبختي انسان ، به حساب مي آورد .


     به اين ترتيب همان قدر كه عالم بي دين مسبب بدبختي خود و ديگران است ، جاهل مقدس مآب نيز موجبات خسارت در دنيا و آخرت را براي خود و اطرافيانش فراهم مي آورد.


اين سخن مولاي متقيان جهان و پيشواي شيعيان حقيقي ، حضرت علي (ع) است كه مي فرمايند :


العلم و الدين توامان ، اذا افترقا احترقا


     “ علم و دين پييوسته با يكديگرند و هر گاه جداي از هم شدند ، آتش افروز خواهند بود . اما نكته بسيار مهمي كه در اين ميان هرگز نبايد آن را فراموش كرد ، نقصان علم نسبت به دين است ، چرا كه “ دين ” توسط آفرينشگر و خالق تواناي هستي وضضع شده است كه هم او آگاه و مسلط بر همه جزئيات و ظرايف آفرينش است و همه آنچه كه براي سعادت و نيكبختي انسان در دنيا و آخرت لازم است ، بهتر از هر كس ديگري مي داند ، اما “ علم ” حاصل مجاهدات و تلاشهاي پي گير “ انسان ” براي آگاهي يافتن به اسرار آفرينش و ارائه راه حل براي مشكلات و نابسامانيهاي زندگي بشري است .


     بر اين اساس“ علم ” راهي را مي پيمايد كه در انتهاي آن راه “ دين قرار گرفته است و هر روز كه جانفشانيهاي بشر در راه گشودن اسرار علمي حيات به نتيجه اي جديدتر مي رسد ، صحت و كمال دستورات دين ، آشكار تر مي گردد .


     بدين ترتيب بشريت وظيفه دارد با ابراز قدرتمندي كه “ علم ” در اختيار او قرار مي دهد و در راه روشن و صراط مستقيمي كه “ دين ” فرا راهش گذاشته است حركت كند  و مدارج كمال را مرحله به مرحله طي نمايد .


     بي شك در اين مسير سرانجام انسان به درجه اي خواهد رسيد كه در يك نگاه توحيدي “ علم و دين ” را با يكديگر “ يكي ” خواهد ديد و متوجه خواهد شد كه هر حقيقتي كه “ علم ” به طور مسلم بر آن دست يافته است از جمله همان حقايقي است كه “ دين ” در كاملترين شكل خود يعني “ اسلام ” و دقيق ترين تعبير آن يعني “ تشيع ” از آن سخن گفته است .


     در اين مورد خيلي جالب است كه بدانيم در ديدگاه توحيدي حاكم بر سراسر قرآن ، حتي يكبار كلمه “ علوم ” يا كلمه “ اديان ” در آيات شريفه اين كاملترين كتاب سعادت به كار نرفته است ، بلكه هر چه هست سخن از “ علم ” است و “ دين ” . بدين معنا كه در ديدگاه آفريدگار يگانه ، تنها “ يك علم ” و تنها “ يك دين ” وجود دارد و در مكتب توحيد اين هر دو نيز با هم ، همسو و يكسان هستند . با اين توضيحات ، هر گاه فرماني از طرف دين صادر شود و لو اين كه فرمان در نگاه اول يك “ عبوديت محض ” و يك “ اطاعت صرف ” به نظر برسد ، اما چنانچه بشر با ابزار نيرومند علم ، در آن فرمان ، تفكر و تامل نمايد ، قطعا به تاييدات علمي و عقلي متعددي ، حول و حوش آن خواهد رسيد ، چرا كه : كل حكم به الشرع حكم به العقل .


     و بدين وسيله نه تنها ايمان انسان نسبت به الهي بودن فرامين دين تقويت مي شود و ساير فرامين دين كه كه احيانا بدليل نقص نسبي علم و محدوديت دايره عقل انسان ، هنوز توجيه قابل قبولي پيدا نكرده اند ، مورد قبول و اطاعت كامل انسان قرار مي گيرد ، بلكه خط مشي انسان در جريان پژوهش ها و مطالعات علمي به طور دقيق روشن مي گردد.


     اما در ميان علوم مختلفي كه بايد پيوسته در كنار دين ، حركت كنند ، “ علم پزشكي “ به خاطر ديدگاههاي خاص و منحصر به فرد آن نسبت به مسائل انساني ، از اهميت بسيار زيادي ، برخوردار است .


     اين سخن پيشواي بزرگ شيعه ، حضرت امام رضا (ع) است كه فرمودند :


“ من لم يعرف الهيئه و الالتتشريح ، فهو عنين في معرفته الله ”


“ هر كسي كه نجوم و آناتومي نداند ، در خداشناسي ناتوان است ”.


     به قول “ امام محمد غزلي ” ( در كتاب جواهر القرآن ) مفهوم آيات شريفه الهي : “ يا ايها الانسان ما غرك بربك الكريم ، الذي خلقك فسويك ، فعدلك ، في اي صوره ما شاء ركبك ”.


آن طور كه بايد بر مسلمانان آشكار نبود ، تا زمانيكه دانشمندان اسلامي ، در عصر شكوفائي علمي خود ، به تشريح اجزاي بدن انسان پرداختند .


     آري ! همانطور كه مفهوم آيات شريفه سوره مومنون آنجا كه مراحل خلقت انسان ، بيان شده است و از “ نطفه و علقه و مضغه ” سخن به ميان آمده است يا آنجا كه از تاريكيهاي سه گانه رحم سخن گفته شده است ، جز تا زماني كه جنين شناسي پزشكي ، به اين اسرار شگرف پرداخت ، روشن نشد ، و عظمت متحير كنندهكلام خداوند در آغاز سوره مباركه قيامت ، آن جا كه انسان را به تفكر در عظمت نوك انگشتان دستش ، فراخوانده شده است ، جز تا زمان پيشرفت هاي پزشكي بشر در اوايل قرن بيستم آشكار نشد . يعني زمانيكه “ گالتون ” ثابت كرد اثر برجسستگي هاي نوك انگشت در دو انسان مختلف ، در سرتاسر دنيا ، تنها زماني ممكن است اندكي به يكديگر شبيه شوندد كه جمعيت كنوني دنيا ، 13 برابر ميزان فعلي شود ، يعني از 5 ميليارد نفر به حدود 64 ميليارد نفر برسد !


     يا زماني بشر متوجه اهميت آيات شريفه سوره لقمان و بقره درباره تغذيه كودك با شير مادر تا دو سال گرديد ، كه دانش پزشكي موفق به شكافتن ريزترين اجزاي شير مادر گرديد ، و متوجه شد كه ضروري ترين ماده براي سلامتي جسمي و رواني انسان “ شير مادر ” است .


از جمله اين قبيل شواهد مسير پزشكي در آيات قرآن ، بسيار مي توان يافت ، كه اگر به آن مجموعه غني و بي نظير سخنان معصومين (ع) و آراء حكماي الهي و به طور كلي مباني فقه شيعه را نيز اضافه نماييم متوجه عظمت شگرف و لايتناهي دستورات اسلامي در پرداختن به مسائل جسمي و پزشكي انسان ، خواهيم شد.


     بعلاوه ، به مدد دانش پزشكي ،مي توان به درك بهتري نسبت به مسائل گوناگون اسلامي ، از جمله گرايشات غني فلسفي آن رسيد . بعنوان مثال تحقيق در مباني موجود در فلسفه قدرتمند حكيم ملاصدرا (ره) از جمله عبارت مشهور او در بيان ماهيت انسان “ جسمانيه الحدوث و روحانيه البقاد ” چنانچه با آگاهي از فرآيندهاي موجود در دستگاه مغز و اعصاب انسان و وضعيت ناقل هاي عصبي موجود در آن ، صورت پذيرد ، بسي قابل فهم تر و گوياتر خواهد بود .


     با اين اوصاف بي سبب نيست كه در فرمايش گهر بار حضرت رسول اكرم (ص) كه در آغاز سخن به آن اشاره كرديم و از قول حضرت علي (ع) نيز نقل شده است ، “ علم پزشكي ” همپايه با “ علم دين ” معرفي شده است .


     اما روشن است وقتي كه حتي در كوچكترين مسائل اسلامي جنبه هاي عميق و پربار پزشكي ، بوضوح ، خودنمايي مي كنند ، حضور اين جنبه ها ، در اساسي ترين فرامين اسلامي مثل “ نماز ” مي تواند تا چه حدي واضح و در جريان باشد .


     حقيقت اين است كه 40 نكته پزشكي در مورد فوايد نماز ، در مقابل فوايد پزشكي بسيار متعدد اين فريضه الهي ، عدد بسيار بسيار كوچكي است و تنها زماني بشر به كشف اين فوايد متعدد نزديك مي شود كه به پيشرفتهاي عظيم ديگري دست يابد و به مدد آن پيشرفت ها از اسرار و ظرافتهاي بي نهايت نماز پرده بردارد .


     اما با اين وجود ، اين حقير سر تا پا تقصير ، نگارنده سطور عليرغم دانش اندك ، توانائي ناچيز ، قصور فهم و قلم شكسته ام ، عزم خطر كردم و با اميد برخورداري از لطف بيكرانه الهي و با آرزوي جلب توجه حضرت صاحب الزمان (عج ) ، به غواصي در بحربيكرانه نماز پرداختم ، شايد كه توشه كوچكي “ به قدر تشنگي ” از اقيانوس بي نهايت معارف نماز ، فراهم آورم ، كه به قول سعدي شيرين سخن :


به راه باديه رفتن ، به از نشستن باطل                        كه گرمراد نيابم ، به قدر وسع بكوشم


     و در اين مجموعه نوشتار ، با وجود آشفتگي ذهن و قلمم ، “ رضايت يار ” را در راه


بر پايي ملكوتي ترين فريضه اش “ نماز” خواهان بوده ام ، كه بازهم سعدي شيراز فرموده است :


دوست دارد يار اين آشفتگي                             كوشش بيهوده به از خفتگي


     بدين ترتيب كتاب “ 40 نكته پزشكي پيرامون نماز ” كه در آن به تطبيق برخي جنبه هاي نماز با مطالب و نقطه نظرات پزشكي پرداخته شده است ، در مقابل شما عزيزان است .


     اين مجموعه براي نخستين بار در روزنامه محلي “ كرمان امروز ” در استان كرمان ، انتشار يافت و مورد استقبال همه جانبه همشهريان عزيزم ، يعني مردم مسلمان كرمان قرار گرفت ، بعلاوه پس از چاپ 12 شماره آن ، مورد قبول هيأت داوران ستاد مركزي نماز واقع شد و عنوان مقاله برگزيده مطبوعاتي كشور را در نخستين جشنواره نماز و مطبوعات به خود اختصاص داد .


     با اين وجود نويسنده توجه دارد كه بسياري از نكات اين مجموعه شايد به نظر متفكران و صاحبنظران ، فاقد عمق و غناي لازم براي وارد شدن در مسير هدفي اينن چنين بزرگ و متعالي ، يعني شناساندن معارف نماز باشد و چه بسا كه از نظر اين بزرگواران ، برخي از مطالب كتاب تا حدودي سطحي و سست به نظر برسد . 


     در اين مورد ضمن اين كه از همه اين صاحبنظران ، مصرانه تقاضاي انتقاد و راهنمايي دارم ، به اين نكته مهم نيز توجه مي دهم كه در نوشتن اين مطالب سعي بر اين بوده است كه زبان علم به زباني ساده و روان و قابل فهم براي همگان نزديك شود و اين مجموعه براي همه اقشار جامعه ، در همه سطح قابل استفاده گردد . ضمن اين كه ماهيت علمي موضوعات نيز خدشه دار نشود و به صحت علمي آن نيز لطمه اي وارد نيايد .


     بر اين اساس ضمنا به آن خاطر كه ، آن چه در مورد نماز گفته شده است ، بعنوان ادعاهاي يك فرد متعصب مذهبي ، تلقي نشود ، به همه منابع علمي كه در نوشتن اين مقالات ، از آن استفاده نموده ام در پاورقي ها ، اشاره شده است .


     نكته قابل ذكر ديگر اين كه شماره هاي پاياني اين مجموعه نوشتار ، در ديدگاه نويسنده از اهميت ويژه اي برخوردار بوده است و چه بسا كه فهم كاملتر موضوعات مورد بحث در اين مقالات كوتاه ، با عنايت كافي به مضامين نكات پاياني آن ، ممكن باشد .


     همچنين با توجه به اين كه براي وفادار ماندن به اصل مقالات ترتيب و تركيب نكات ، در اين كتاب ، دقيقا مشابه همان ترتيب و تركيبي است كه در مطبوعات به چاپ مي رسيده است ، از اين جهت ممكن است مطالب گهگاه واجد انسجام و تسلسل دروني لازم ، به نظر نيايند ، كه از اين بابت عذرخواهي مي نمايم و اميدوارم كه خوانندگان عزيز پس از مطالعه كل كتاب و با قضاوت كلي در مورد مطالب آن ، در ذهن خود بدين تسلسل و انسجام ، دست يابند .


     اما در سطور پاياني اين پيشگفتار لازم است ، نكته بي نهايت مهمي كه در طول كتاب نيز بدان اشاره شده است يادآوري نمايم كه آنچه در اين كتاب يا مطالب مشابه ، در مورد فوايد علمي نماز گفته مي شود . همگي دربرگيرنده بعد كوچكي از ابعاد متعدد نماز است و پرداختن به فوايد دنيوي و مزاياي مادي نماز ، هرگز نبايد انسان را از توجه به درياهاي نور و معنويت همراه با نماز ، غافل كند . و بر اين اساس بايد مراقب بود كه توجه به مزاياي پزشكي نماز و اين قبيل مقولات ، تنها بعنوان تأييدات علمي و دنيايي بر اين عبوديت محض شود و خداي نكرده ، حدود فوايد و مزاياي اين فرضيه نوراني ، در حد خاك و دنيا باقي نماند و حكايت آن گروه گمراه كه نماز را به يك نوع ورزش سوئيسي تشبيه كرده بودند و دل خوش داشتند كه فلسفه نماز را دريافته اند، نشود .


     به هر حال با عظمت و گستردگي بيكرانه اي كه اين حقير ، در مورد نماز سراغ دارم و با وجود رحمت لايتناهي كه مي دانم پروردگار عالم ، بر سر يك نمازگزار حقيقي و در مطبوعات يك “ اقامه كننده نماز ” فرود مي آورد ، چنانچه بر اثر خواندن اين مقالات در مطبوعات و حالا به صورت اين كتاب “ يك نفر ” آري تنها يك نفر ، دگرگون شود و نماز خود را به آن نماز در اين وادي شكوهمند معصومين (ع) و اولياء الهي است ، قدمي نزديك تر نمايد و مرا نيز در اين وادي شكوهمند از دعاي خير خويش بي نصيب نگذارد ، بي شك اين حقير به اجر رسيده است و از نصيب خود خرسند است . اي كاش كه اين گونه باشد.


     در خاتمه بر خود لازم مي دانم تا از همه كساني كه مرا در تدوين مجموعه مطالب اين كتاب ، ياري كرده اند ، كمال تشكر و قدرداني را بنمايم . بخصوص از “ حضرت حجه الاسلام و المسلمين ” ، حاج شيخ محسن قرائتي ” ، سردار بزرگ كاروان نماز ، و اعضاي محترم ستاد مركزي اقامه نماز كه تشويق هاي پدرانه و برادرانه شان در طي سمينارهاي گذشته نماز ، همواره دلگرم كننده اين حقير در ادامه راه بوده است ، همچنين معلم عزيزم ، جناب آقاي يحيي فتح نجات سر دبير محترم روزنامه “ كرمان امروز ” كه با امكانات محدود اما پر بركت خود براي نخستين بار ، با آغوش باز از اين مجموعه مقاله ، استقبال نمودند و نيز دوست و برادر بزرگوارم ، جناب آقاي محمد علي كردي . مدير محترم انتشارات معارف كه عليرغم مشغله بسيار با شوقي سرشار براي خدمت به نماز ، نشر اين كتاب را صادقانه قبول فرمودند ، صميمانه تشكر و تقدير نمايم و براي همه اين عزيزان ، دعاي سالار شهيدان ، حضرت امام حسين (ع) را در حق ابوثمامه صائدي ، تكرار نمايم كه :


“ جعلك الله من المصلين ”


والسلام ـ التماس دعا                            


تير ماه 1276 هجري شمسي ـ مجيد ملك محمدي


  نكته اول


تاثير نماز بر بهداشت خواب


     هر انسان طبيعي در حدود 3/1 عمر خود را در خواب به سر مي برد و تاثير خواب بر روان و جسم انسان از دانسته هاي مسلم علم پزشكي است . بطوريكه امروزه تغييرات خواب انسان از پيش آگهي هاي مهم و قابل توجه در زمينه ابتلا به بيماريها ، به حساب مي آيد .


به عنوان مثال ، در اشخاص مبتلا به افسردگي ، ميزان خواب به نحو چشمگيري ، افزايش و يا به ندرت ، كاهش پيدا مي كند . تغييرات خواب انسان در بيماريهاي جسمي نيز بسيار چشمگير است ، بخصوص اگر تاثير ناراحتي هاي روان انسان بر جسم او را در نظر داشته باشيم و به ياد آوريم كه بيش از 60 درصد مراجعه كنندگان به بيمارستانهاي عمومي ، در واقع از يك مشكل رواني رنج مي برند.


     به اين ترتيب ايجاد بهداشت خواب ، در واقع يك ركن مهم بهداشت رواني و جسمي به حساب مي آيد و هر عاملي كه در تنظيم بهداشت خواب موثر باشد ، پيشگيري كننده و حتي درمانگر بسياري از بيماريهاي جسمي و رواني است .


     امروزه ، نخستين اصلي كه در ايجاد بهداشت خواب ، توسط جديدترين منابع علمي دنيا توصيه مي شود “ بيدار شدن هر صبح سر يك موقع مشخص از خواب است ” (1)


     يك نگاه كلي به جدول اوقات شرعي ، نشان مي دهد ، كه وقت نماز صبح ، در تمام طول سال ، با در نظر گرفتن تغييرات ناشي از حركات وضعي و انتقالي زمين ، زمان ثابتي است و اقامه كننده نماز صبح ، با برخاستن پس از اذان  در واقع اساسي ترين گام را در جهت رعايت بهداشت خواب و در نتيجه آن ، سلامت بدني و تعادل رواني برداشته است .


نكته دوم


تاثير نماز بر بيماري افسردگي


   حضرت علي (ع) :  “ خداوند هر گاه خيري بر بنده اش بخواهد به او كم خوابي و كم خوري و كم حرفي را تلقين مي كند .”


  دانش پزشكي ظرف چند دهه اخير موفق به اكتشاف مهمي پيرامون خواب شده است و آن كشف بخشي مهم در طول خواب انسان به نام خواب  REM بوده است .(1)  پس از آنكه حدود 45 دقيقه از به خواب رفتن انسان گذشت ، مرحله  REM آغاز مي شود و به مدت كوتاهي حدود 10 تا 15 دقيقه ادامه مي يابد .


     در طول مرحله REM از خواب ، به طرز اسرار آميزي تمام عضلات اسكلتي بدن از كار مي افتد و شخص كاملا بي حركت مي شود و نوار مغزي شخص به جاي حالت خواب ، حالت بيداري كامل را نشان مي دهد . بطوريكه در اين حالت مغز از فعاليت بالايي برخوردار است .


     در طي REM درجه حرارت بدن و ضربان قلب به طور غير منتظره بالا مي رود و حركات سريعي در چشمان فرد ديده مي شود كه وجه تسميه اين مرحله نيز مي باشد ( مرحله حركات سريع چشم  RAPID  EYE  MOVEMENT) و چنانچه شخص را در اين حالت بيدار كنيم به احتمال بسيار قوي ابراز مي كند كه در حال خواب ديدن بوده است .


     مرحله REM پس از 10 تا 15 دقيقه متوقف مي شود و پس از آن در طول خواب و به طور دوره اي و بطور منظم تكرار مي شود . با اين وجود كل دوران R  EM در طول يك خواب 8 ساعتي در اشخاص طبيعي 90 دقيقه خواهد بود و قسمت اعظم آن در ساعات نزديك به صبح به وقوع مي پيوندد.


     امروزه دانش پزشكي به اثبات رسانده است كه در بيماري افسردگي يكي از تظاهرات مهم ، افزايش يافتن طول خواب  REM نسبت به ميزان طبيعي است . بطوريكه شخص افسرده به ميزاني بيش از ساير اشخاص خواب مي بيند . يعني زمان بيشتري را در مرحله  REM بسر مي برد .


     از اين جهت يك مبناي مهم در توليد داروهاي ضد افسردگي ايجاد داروهايي است كه كاهش دهنده مرحله  REM خواب باشند .( از جمله داروهاي ضد افسردگي 3 حلقه اي )


     علاوه بر اين يك روش درماني جديد براي بيماران افسرده ، بيدار نگه داشتن آنها ، براي كاهش ميزان REM مي باشد . زمان نماز صبح كه در سوره مباركه “ اسراء ” با عنوان “ ان قران الفجر كان مشهودا ”  از آن نام برده شده است و مورد تاكيد فراوان مي باشد . بگونه اي قرار گرفته است كه سبب كاهش دادن قابل ملاحظه ميزان خواب REM در اشخاص مي شوود . همانطور كه خوانديد قسمت اعظم خواب REM در حوالي صبح بوقوع مي پييوندد و چنانچه شخص خود را ملزم به بيداري صبحگاهي كند در حقيقت جلوي ورود خود به مرحله قابل توجهي از خواب REM را گرفته است .


     از اين جهت بيداري صبحگاهي براي نماز خود به تنهايي مي تواند به عنوان واكسني در پيشگيري از افسردگي و حتي دارويي در درمان افسردگي مطرح باشد . لازم به توضيح است كه خواب  REM در حد تعادل براي سلامت و رفع خستگي لازم است اما زيادي آن منجر به مشكلات مختلف از جمله افسردگي مي شود و نقش نماز بعنوان متعادل كننده ميزان  REM مطرح است . 2


ــــــــــــــــــــــ


-1ترجمه فارسي روانپزشكي كاپلان ـ سادوك ، دكتر نصرت اله پور افكاري ـ جلد سوم صفحه111.


-2 در مورد خواب REM و ويژگيهاي آن مطلب از : “ روانپزشكي كاپلان ـ سادوك ” ترجمه فارسي دكتر پور افكاري اقتباس شده است .

 

 
[ پنج شنبه 16 اسفند 1390 ] [ 4:56 ] [ علی امیری ] [ ]


هنگامی که برای نماز برمیخیزید صورت و دستهای خود را تا آرنجها میشویید و بخشی از سر و پاهای خود را مسح میکشید. از انسان پیوسته نور و امواج و انرژی ساطع میشود، امواجی که دستگاه، پس از وضو گرفتن نشان میدهد بیانگر آرامش یافتن است. یعنی وضو گرفتن که شستن صورت و دستها و مسح فرق سر و پاها است به انسان آرامش میدهد.در بدن همهی افراد هفت نقطه وجود دارد که مولد انرژی است و شما با وضو گرفتن با واسطههای بینظیر و پاک مانند آب این نقاط را فعال مینمایید و بعد در پیشگاه خداوند با تمرکز، آیات الهی را میخوانید. اگر در زمان وضو و در سر نماز تمرکز کافی داشته باشید و این کار را پنج بار در در روز و هر بار به طور مداوم انجام دهید، بهترین روش برای تقویت این توانایی را انجام دادهاید

تاثیر نماز بر بیماری افسردگی


دانش پزشکی در چند دههی اخیر موفق به اکتشاف مهمی پیرامون خواب شده است و آن کشف بخش مهمی در طول خواب انسان به نام خواب rem بوده است. پس از آنکه حدود 45 دقیقه از خواب رفتن انسان گذشت، مرحلهی «رم» آغاز میشود و به مدت کوتاهی حدود 10 تا 15 دقیقه ادامه مییابد. در طول این مرحله از خواب به طرز اسرارآمیزی تمام عضلات اسکلتی بدن از کار افتاده و شخص کاملا بیحرکت میشود ولی نوارمغزی شخص به جای حالت خواب، حالت بیداری را نشان میدهد، به طوری که در این حالت مغز از فعالیت بالایی برخوردار است و حرکات سریعی در چشمان فرد دیده میشود و چنانچه فرد را در این حالت از خواب بیدار کنیم حتما خواهد گفت در حال دیدن خواب بوده است.در طول خواب 8 ساعته این مراحل کلا 90 دقیقه است که نزدیک صبح میباشد، امروزه دانش پزشکی نشان داده است که در بیماری افسردگی یکی از تظاهرات مهم افزایش یافتن طول خواب «رم» نسبت به میزان طبیعی است به طوری که فرد افسرده به میزانی بیش از سایر افراد خواب میبیند، یعنی زمان بیشتری را در مرحلهی «رم» میگذراند. برخاستن در زمان نماز صبح که در سورهی مبارکهی «اسراء» ذکر شده و در اسلام مورد تاکید فراوان قرار گرفته است، سبب کاهش قابل ملاحظه در میزان خواب «رم» در اشخاص میشود و چنانچه فرد خود را ملزم به بیداری صبحگاهی کند در حقیقت جلوی ورود خود را به مرحلهی اصلی از خواب «رم» گرفته و از این جهت بیداری صبحگاهی برای نماز، خود به تنهایی میتواند به عنوان واکسنی در پیشگیری از بیماری افسردگی و حتی دارویی در درمان افسردگی باشد و در اینجا نقش نماز در پیشگیری از ازدیاد خواب و پیشگیری از افسردگی مطرح میشود.
وقتهای نماز چه تاثیری بر روی جسم و روح انسان دارد؟

اگر یک نگاه کلی به جداول اوقات شرعی بیندازیم کاملا متوجه میشویم که اوقات نماز صبح در تمام طول سال با در نظر گرفتن تغییرات ناشی از حرکات وضعی و انتقالی زمین، زمان ثابتی است و اقامه کنندهی نماز صبح با برخاستن از خواب پس از اذان برای نماز در واقع گامی اساسی در جهت رعایت بهداشت خواب و در نتیجه سلامت بدنی و تعادل روانی برداشته است.


تاثیر سجده بر بدن انسان

علاوه بر اجر و ثواب، صحت و یکی از لطف و کرمهای خداوند به بندگانش این است که در ادای نماز سلامتی نیز می دهد.
نتیجه به دست آمده که سجده در نماز بسیاری از بیماریها مثل سردرد، گرفتگیهای عضلانی، تورم گردن، خستگی، کم هوشی(آلزایمر) و بسیاری از بیماریهای جسمی و روحی را از بین می برد. واضح است که موجهای الکتریکی برای جسم انسان ضروری است، تا جایی که بدن انسان قادر است لامپی را با قدرت معینی روشن کند. بدین خاطر است که وقتی قلب انسان از حرکت می ایستد با چند شوک الکتریکی با اذن و اراده خداوند قلب دوباره به کار می افتد و زندگی مجدد شروع می شود. اما هرگاه این بارهای الکتریکی در بدن زیاد شود برای بدن انسان مضر است. بر انسان لازم است که این بارهای الکتریکی را ازبدنش خارج کند. انسان بارهای الکتریکی زائد را، به خصوص در عصری که بدن وی در محاصره امواج مختلف الکتریکی است، احساس می‎کند.
مثالهایی برای درک بارهای الکتریکی در بدن:
1- هنگام باز کردن درب ماشین یا خانه احساس برق گرفتگی می‎کنیم.
2- هنگام لباس پوشیدن بعضی وقتها احساس جرقه های الکتریکی می‎کنیم.
3- هنگام شانه کردن سروصدای جرقه های الکتریکی را احساس می‎کنیم.
4- هنگام برخورد ناگهانی با چیزی انسان احساس برق گرفتگی می‎کند.
5- هنگام سلام کردن با دستان گاهی انسان همین احساس را می‎کند والی آخر.
بهترین راه خالی کردن بدن از این بارهای الکتریکی خارج کردن آن بدور از داروها و آرامش بخشها عوارض جانبی آنهاست. سجده بارهای الکتریکی را از بدن خارج می‎کند.
در این مطالعات به این نتیجه رسیده اند که انسان در حالت سجده با تماس با زمین تمام بار الکتریکی زائد بدنش خارج می شود چون در سجده هفت عضو انسان با زمین در تماس است.
پیامبر(ص)فرمود (امر شده‎ام به سجده کردن بر هفت عضو: پیشانی، با دستش اشاره به بینی اش کرد و دست، دوپا و دو زانو).بارهای الکتریکی به آسانی از این هفت عضو به زمین دفع می شوند و بدین خاطر انسان از بیماریهایی همچون سردرد و گرفتگی عضلات رهایی می‎یابد. سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده که این امر با تغذیه این غدد باعث حفظ شادابی , زیبایی و طراوت پوست می شود.حالات سجده به واسطه باز شدن مهره ها از یکدیگر باعث کشیده شدن اعصابیکه قسمتهای مختلف بدن را به مغز وصل می کند,شده و این اعصاب را در یک حالت تعادلی قرار می دهد که این عم برای سلامت انسان بسیار حائز اهمیت است سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد. استحکام بخشیدن و تقویت عضلات پاها و ران ها , کمک به نفخ معده و روده , بهبود فتق , از خواص نشستن بعد نماز است.آیا این دلیلی برای صدق نبوت آن حضرت نمی باشد؟(وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى* إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى. نجم 3و4} ( و از روی هوی و هوس سخن نمی گوید* آن جز وحی و پیامی نیست که (از سوی خدا بدو) وحی و پیام می گردد.او از روی هوا حرفی نمی زند و آنچه می گوید فقط وحی از طرف خداوند می باشد.اهمیت روکردن به سوی مکه مکرمه (قبله) در نمازنکته عجیب اینکه بهترین راه برای خالی کردن بارهای الکتریکی زمانی است که انسان رو به قبله و در حالت سجده باشد. این نتیجه نیز از مطالعات صورت گرفته به دست آمده است. رو کردن به سوی مکه مکرمه یعنی قبله، بهترین حالت خالی شدن بارهای الکتریکی می باشد. زیرا آنجا هم مرکز جهان است و هم مرکز جاذبه زمین. در این مطالعات آمده است که: نمازهای پنجگانه ای که خداوند بر بندگانش فرض نموده برای خارج کردن تمامی بارهای الکتریکی بدن کافی می باشد بخصوص اینکه این نمازها با فاصله از هم قرارگرفته اند. و از اینجاست که نماز علاوه بر اینکه ارتباط بین خداوند با بنده اش می باشد همچنین در حکم هدیه ای از جانب خداوند به انسان داده شده است تا به وسیله ی سلامتی و صحت را برایش فراهم کند. انسان با انجام دادن نمازهای پنجگانه خود را از مشکلات روحی، جسمی و عصبی رهایی می دهد و به راحتی و آرامش می رسد. توجه خوانندگان به چند نکته در این زمینه جلب می کنیم: نکته اول: راست گفت پیامبر صلی الله علیه و سلم آنگاه که فرمود:(جعلت قره عینی فی الصلاه) نور چشمان من در نماز است. یعنی در نماز شادی و محبت، خوشبختی و آرامش برایم قرار داده شده است. آیا این نشانه نبوت او نیست؟ براستی نماز باری سنگین و یا سبب بیکاری و اتلاف وقت نیست چنانکه دشمنان خدا و منافقین تلاش می‎کنند که آن را چنین تعریف کنند.نکته دوم: بسیار دیده‎ایم که کامیونها بخصوص تانکرهای سوخت‎رسانی سیمی را در عقبشان وصل کرده‎‎اند و انتهای آن را برروی زمین می اندازند این را به خاطر ترس از انفجار انجام می دهند. زیرا در حین حرکت بارهای الکتریکی زیادی جمعمی شوند که اگر با این سیم دفع نشوند منجر به آتش سوزی می شود. بدن انسان نیز نیاز به خالی کردن بارهای الکتریکی دارد که اگر این بارهای الکتریکی خالی نشوند انسان دچار خطر و بیماری می شود. نکته سوم: از عایشه روایت شده است: (همانا رسول الله صلی الله علیه و سلم با پای برهنه و با دمپایی راه می‎رفت) ما امروز حکمت این کار را می‎فهمیم زیرا او گاهی با پای برهنه راه می رفت و گاهی هم به اصحابش این را امر می کرد. روایتی است که (پیامبر صلی الله علیه و سلم گاهی ما را به راه رفتن با پای برهنه امر می کرد) و این فواید زیادی دارد که یکی از آنها خالی شدن بارهای الکتریکی از بدن انسان که در حین حرکت به وجود می‎آید و دیگر به دست آوردن صحت و سلامتی است. پس چه کسی این را به محمد صلی الله علیه و سلم یاد داده که بشر قادر به درک و فهم آن نبود آنهم در قرنی که پیامبر صلی الله علیه و سلم بی سواد بود و خواندن و نوشتن را نمی دانست، آیا این معجزه نیست؟ هفتم: کعبه و حجرالاسود دانشمندان انگلیسی ( ریچارد دیبرتون) مخفیانه در لباس مراکشی به عربستان مسافرت کرد و ادعا کرد که مسلمان است و زبان عربی نیز می داند، خود را در بین حجاج مخفی کرد و توانست قطعه ای از حجرالاسود را به دست آورد و آن را مخفیانه به لندن برد و در کارگاه ژئولوژی مورد مطالعه قرارداد و به این نتیجه رسید که این سنگ زمینی نیست بلکه از آسمان آمده است. او اینها را در کتابش تحت عنوان (الحج الی مکه والمدینه) و به زبان انگلیسی درسال 1856 میلادی چاپ نمود.و این صدق قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم می باشد که فرمود: (حجرالاسود از بهشت آمده است.) اما بعد ای دوست گرامی: این اکتشافات فقط قطره ای از اقیانوس علم خداوند است که علم انسان تا به امروز به فضل خداوند آن را کشف کرده است. و چه راست گفت خداوند عزوجل {و َمَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً / الإسراء85} جز دانش اندکی به شما داده نشده است.


اثبات علمی نماز خواندن و رکوع

ایستادن در حالت نماز باعث تقویت حالت تعادلی بدن شده و قسمت مرکزی مخچه که محل کنترل اعمال و حرکات ارادی است را تقویت می کند و این عمل باعث می شود فرد با صرف کمترین نیرو و انرژی به انجام صحیح حرکات بعدی بپردازد. نماز قسمت فوقانی بدن را پرورش داده و ستون مهره ها را تقویت کرده و آن را در حالت مستقیم نگاه می دارد.تقویت أحشاء و ماهیچه های شکم , حفظ سلامت دستگاه گوارش و رفع یبوست مزمن سوء هاضمه و بی اشتهایی از دیگر خواص نماز خواندن و رکوع در نماز است.کارشناسان می گویند در حالت رکوع ماهیچه های اطراف ستون مهره ها منبسط می شود کخ در متعادل و آرام کردن سمپاتیک موثر است.مدت زمان خواندن ذکر رکوع نیز باعث تقویت عضلات صورت و گردن ساق پا و رانها می شودو به این ترتیب به جریان خون در قسمتهای مختلف بدن سرعت می بخشد.تنظیم متابولیسم بدن فراهم نمودن زمینه از بین رفتن اکثر بیماری ها از بدن , کمک به افزایش حالت استواری و استحکام مغز و بهبود ناراحتی های تناسلی و نارسایی های تخمدان از دیگر خواص رکوع در نماز است.


علل ثابت بودن چشم در نماز بر بدن

برخی از کارشناسان معتقدند نماز خواندن تنها غذای روح انسان نیست , بلکه جسم انسانها را نیز تقویت می کند.و آنها را در مبارزه با مشکلات روزمره یاری می دهد . وقتی چشمها در حالت نماز ثابت می ماند جریان فکر هم خود به خود آرام شده و در نتیجه تمرکز فکر افزایش می یابد. ثابت ماندن چشم باعث بهبود ضعف و نواقصی مانند نزدیک بینی می شود و به لحاظ روانی این حالت باعث افزایش مقاومت عصبی فرد شده و بی خوابی و افکار نا آرام را از انسان دور می کند.

[ پنج شنبه 14 اسفند 1390 ] [ 23:54 ] [ علی امیری ] [ ]

فويد پزشكي راز ونياز .

نقل از سایت پزشکی امروز.

 


 

     مطالبی که در رابطه با فواید علمی نماز گفته می شود، فقط بعد کوچکی از ابعاد متعدد نماز است. پرداختن به فواید دنیوی نماز، نباید ما را از توجه به دریاهای نور و معنویت نماز غافل کند.

     این مطالب فقط تاییدات علمی هستند و نباید حکایت ما مثل گروهی شود که نماز را نوعی ورزش سوئیسی تعبیر کردند و دلشان خوش بود که فلسفه نماز را می دانند.

     حقیقت نماز در باطن و روح او نهفته است. ولی این باطن باید در یک ظاهر و قالبی که تعیین شده تحقق پیدا کند . وقتی ظاهر نماز با روح و باطن آن آمیخته شود تاثیر خود را می گذارد.

 

 تاثیر نماز بر بهداشت خواب:

     خواب از دو مرحله خواب عمیق و خواب

 

REM تشکیل شده است که به طور یک در میان در طی شب حاصل می شوند.

پس از آنکه حدود 45 دقیقه از خواب رفتن انسان گذشت، مرحله REM آغاز می شود و برای مدت کوتاهی ( حدود 10 تا 15 دقیقه ) ادامه می یابد.

     در طول مرحله REM، به طرز اسرار آمیزی تمام عظلات اسکلتی بدن از کار می افتد و شخص کاملا بی حرکت می شود. و نوار مغزی شخص به جای حالت خواب، حالت بیداری کامل را نشان می دهد، طوری که در این حالت مغز از فعالیت بالایی برخوردار است.

     در طی مرحله ی REM، درجه حرارت بدن و ضربان قلب به طور غیر منتظره ای بالا می رود و حرکات سریع در چشم های فرد دیده می شود که علت نامگذاری این مرحله نیز می باشد. ( مرحله حرکت سریع چشم Rapid Eye Movement ) اگر شخص را در این حالت بیدار کنیم، ادعا می کند که در حال دیدن خواب بوده.

     مرحله REM پس از 10 تا 15 دقیقه متوقف می شود و پس از آن در طول خواب و به طور دوره ای و منظم تکرار می شود. با این وجود کل دوران REM در طول یک خواب 8 ساعتی در اشخاص طبیعی، 90 دقیقه خواهد بود و قسمت اعظم آن در ساعات نزدیک به صبح به وقوع می پیوندد. امروزه دانش پزشکی به اثبات رسانده که یکی از علائم مهم در بیماری افسردگی، افزایش مدت خواب REM نسبت به میزان طبیعی است، طوری که شخص افسرده بیشتر از سایر اشخاص خواب می بیند. یعنی زمان بیشتری را در مرحله REM به سر می برد.

     زمان نماز صبح که در قرآن تاکیید زیادی به آن شده است، به گونه ای قرار گرفته است که سبب کاهش قابل ملاحظه میزان خواب REM در اشخاص می شود. چون دقیقا در زمانی قرار گرفته است که خواب REM بیشتر اتفاق می افتد.
 

تاثیر نماز بر بیماری آسم:

در ایجاد بیماری آسم سه عامل نقش بسزایی دارند:

1-میکروبهایی که وارد دستگاه تنفسی انسان می شوند.

2-عوامل حساسیت زا، از جمله گرد و غبار، گرده گلها و ... .

3-مسائل روانی از جمله اضطراب، عصبانیت، غم و شادی ... .

     ز دیدگاه دیگر تاثیر تلقین در آسم است که باعث تسکین حمله های آسم می شود. برای نمونه پزشک مبتلا به آسمی، شب هنگام دچار حمله می شود. کلید برق را پیدا نمی کند و با وسیله ای پنجره را می شکند و چند نفس عمیق می کشد. حال پزشک بهبود می یابد و به رخت خواب باز می گردد. ولی وقتی صبح از جواب بیدار می شود مشاهده می کند که به جای شیشه پنجره، آینه را شکسته است.

     می توان نتیجه گرفت که چنانچه بیماران احساس امنیت روانی داشته باشند، قدم بزرگی در تسکین بیماری آنها برداشته می شود. تاثیر تنش زدایی نماز به خاطر احساس روانی عمیقی است که در اثر آن حاصل می شود و بدین ترتیب ثبب کاهش حمله های آسم می گردد. همچنین میکروبها که خود یکی از عوامل بر انگیزنده آسم می باشند، به وسیله شستشوی مجرای تنفسی در ضو تا حدی قابل کنترل است.

     شستن دهان و بینی با آب درهنگام وضو، ثوا ب زیادی دارد. چون باعث می شود هوای بهتر و بیشترو تمیزتری به مغز، خون و بافتهای بدن برسد که باعث تقویت بینایی، بویایی، شنوایی و تقویت حافظه می گردد.

تمرکزوسلامتی یافتن:

مستحب است قبل از وضو هفت مرتبه ذکر لا اله الا الله گفته شود. تکرار سبب تمرکز می شود. در یوگا هم با تکرار حرکات باعث افزایش تمرکز می شویم.

همچنین گفته شده که اگر هنگام ریختن آب صلوات بفرستید، بلا از آن عضو بدن رفع می شود. دلیل آن تلقین است. چون وقتی این جمله را می خوانیم تمام فکرمان سلامتی اعضای بدنمان می باشد، و همین امر باعث سلامتی و نشاط عضوهای بدنمان می شود.

 
وضو و معالجه بیماری ها:
وضو سبب رفع بسیاری از بیماریها می شود. دلیلش اثر آب سردبر روی نقاط حساس بدن در قسمتهایی است که وضو می گیریم. جالب این است که در دین اسلام نقاط طب سوزنی مخصوصا در وضو رعایت شده است.

برای مثال، آقایان باید آب را از پشت آرنج بریزند. ولی خانمها باید آب را از قسمت تای دست بریزند. چونکه نقاط طب سوزنی در آقایان و خانها در بعضی از نقاط فرق می کند.

این را هم بدانید که با تحریک نقاط طب سوزنی بوسیله آب سرد وضو، خط سیر چهارده نصف النهار را تحریک می کنیم و باعث سرحالی، شادابی، تسکین دردها، نیروی جسمانی وروحی و معالجه بسیاری از بیماریها می گردد.

و همچنین تمامی اعضاء داخلی بدن را تقویت می کند.از جمله: ریه ها، روده بزرگ، معده، قلب، کلیه ها، کبد و...

 
ایجاد نیرو و نشاط با وضو:

در احادیث آمده که بعد از وضو، بدن را با چیزی خشک نکنیم وبگذاریم خودش خشک شود. دلیل آن اینست که بدن در برابر سرمائی که حس می کند، خود به خود درجه حرارت آن بالا می رود تا بدن را خشک کند، که همین تحریکات حرارتی باعث باز شدن منافذ زیرپوست می شودو اکسیژن بیشتری به بافتهای پوست و مقداری هم عظلات زیر پوست می رسد و باعث نیرو و نشاط می گردد.
 

رابطه نماز با میدان مغناطیسی و بارهای الکتریکی:

هارولد بور از دانشگاه بیل برای اولین بار با انجام یک آزمایش ساده به وجود میدان مغناطیسی در اطراف موجود زنده پی برد و بعد متوجه شد که این میدان در بدن انسان نیز وجود دارد.

 
تشکیل میدان مغناطیسی بدن:

     همانطور که می دانید، در بدن ما میلیونها عصب وجود دارد که کار انتقال پیام در بدن ما بوسیله تحریک الکتریکی این عصبها صورت می گیرد. در اثر شارش بار در اطراف آنها، در بدن ما یک میدان تشکیل می شود و میدان بدن ما در اثر فعالیت همزمان میلیونها عصب به وجود می آید.

 

امواج مغزی:

     دستگاه موج نگارمغز چهار نوع منحنی ازامواج مغزی را ارائه می دهد که عبارتند از: آلفا، بتا، دلتا و تتا.

     ریتمهای دلتا کندترین امواج مغزی با تناوب 1 تا 3 دور در ثانیه بوده و اغلب در خواب عمیق ظاهر می شوند. ریتمهای تتا که دارای تناوب 4 تا 7 دور در ثانیه می باشند و به خلق و خوی بستگی دارند. ریتمهای آلفا که دارای تناوب 8 تا 12دور در ثانیه می باشد و در اوقات تفکر، تامل آزاد  رخ داده و در صورت تمرکز حواس قطع می شوند. و بالاخره ریتمهای بتا با تناوب 13 تا 22 دور در ثانیه، ظاهرا منحصر به نواحی جلویی مغز، یعنی جایی که فعالیتهای پیچیده مغز رخ می دهد می باشند.

 
میدان مغناطیسی بدن و امواج مغزی در معرض خطر:

     حتما تا به حال درباره خطرات گوشیهای موبایل یا زندگی در نزدیکی نیروگاه های برق چیزهایی شنیده اید.  بنابر تحقیقات پرفسورلای، امواج مغناطیسی خارجی که از نیروگاه های برق یا وسایل برقی مثل سشوارو ... ساتع می شود، به
DNA سلولهای مغزی آسیب می رساند و قابلیت ترمیم را در آنها از بین می برد. میدانهای مغناطیسی خارجی علاوه بر آسیب به DNA مغز اثر منفی دیگری به بدن دارند. این میدانها باعث اختلال در میدان مغناطیسی طبیعی بدن می شوند.     همانطور که می دانید نزدیک به 70% از بدن ما را آب فرا گرفته است و مولکولهای آب به صورت دو قطبی هستند و زمانی که ما در معرض یک میدان مغناطیسی خارجی قرار می گیریم، این مولکولها در جهت آن میدان قرار می گیرند و این پدیده باعث می شود، نظم میدان مغناطیسی ما به هم بریزد.

     علاوه بر عوامل خارجی یکسری عوامل داخلی نیز وجود دارند که باعث می شوند اختلال در میدان بدن ایجاد شود. مهمترین آنها بارهای الکتریکی هستند که هنگام شارش بار در عصب، در اطراف آن به وجود می آیند و به صورت الکتریسته ساکن در بافتهای بدن ذخیره می شوند و میدانی که در اطراف این بارها به وجود می آیند در میدان بدن ایجاد خلل می کنند. این بارها به خصوص در نقاطی که تراکم اعصاب بیشتر است ذخیره می شوند و به دلیل این که هم تراکم زیادی دارند و هم در نزدیکی عصبهای بیشتر و مهمتری قرار دارند، برای بدن به شدت مضر هستند. از جمله این نقاط ناحیه سر، دستها و قسمت مچ پا به پایین است.

      در بین این سه قسمت، سر اهمیت ویژه ای دارد. چون بارهای ذخیره شده در آن علاوه بر ایجاد خلل در میدان مغناطیسی بدن، باعث اغتشاش در امواج مغزی نیز می شوند.

      به ظاهر ما روزانه تنها دقایقی را در معرض میدان مغناطیسی هستیم. مثل موبایل، سشوار و... اما در طول دوران زندگی خود در معرض میدان مغناطیسی  بسیار قوی هستیم وآن میدان مغناطیسی زمین است.

 نماز و میدان مغناطیسی:

     آنگونه که از تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین پیداست، به طور شگفت انگیزی اگر انسان در هر نقطه ای از زمین رو به قبله بایستد، میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق می گردد و در مدتی که در نماز است میدان بدنش منظم می شود.

 نماز وبارهای الکتریکی:

    همان طور که قبلا اشاره شد، بارهای زائدی که در اثر تحریکات الکتریکی اعصاب به وجود می آیند هم شبیه میدان بدن بر امواج مغزی اثر سوء دارند. این اثرات در نواحی که اعصاب در آن تحرک بیشتری دارند، خطرات جدیتری ایجاد می کنند. و باید هر چه سریعتر از آن نواحی دور شوند.

      به طرز حیرت آوری می بینیم که این نواحی، دقیقا نواحی هستند که در وضو شسته می شوند( سر، دست، مچ پا به پایین) و بنابر تحقیقات صورت گرفته، بهترین راه دفع این بارهای زائد، استفاده از یک ماده رساناست. سریعترین و ارزانترین و بی ضررترین ماده برای این کار، آب است. جالب این جاست که آب هر چه خالص تر باشد، سریعتر بارهای ساکن را از بدن ما به اطراف گسیل می دهد و هیچ مایعی مثل آب خالصی که در وضو به انسانها سفارش شده این اثر را ندارد.
 

نماز و امواج مغزی:

     با دفع بارهای زائد بدن در وضو، امواج مغزی در ایده آل ترین حالت قرار می گیرند. علاوه بر آن حالت تمرکزی که در هنگام نماز در انسان به وجود می آید، تشعشع امواج آنها را به اندازه قابل توجهی بالا می برد و توانایی مغز را در تولید این امواج بالا می برد.


 


حالات نماز:

1-      ایستادن در نماز:


     ایستادن در نماز، باعث تقویت حالت تعادلی بدن شده و قسمت مرکزی مخچه که محل کنترل اعمال و حرکات ارادی است را تقویت می کند. این عمل باعث می شود تا فرد با صرف کمترین نیرو و انرژی به انجام صحیح حرکات بعدی بپردازد.



     نماز قسمت فوقانی بدن را پرورش داده و ستون مهره ها را تقویت کرده و آن را در حالت مستقسم نگاه می دارد.



     وقتی چشمها در حالت نماز ثابت می ماند، جریان فکر هم خود به خود آرام شده و در نتیجه تمرکز فکر افزایش می یابد. ثابت ماندن چشم باعث بهبود ضعف و نواقصی چون نزدیک بینی می شود و به لحاظ روانی باعث افزایش مقاومت عصبی فرد شده و بی خوابی و افکار نا آرام را از انسان دور می کند.



2- رکوع در نماز:



     تقویت ماهیچه های شکم، حفظ سلامت دستگاه گوارش و رفع یبویت مزمن، سوء هاضمه و بی اشتهایی از خواص رکوع در نماز است.



     کارشناسان می گویند در حالت رکوع ماهیچه های اطراف ستون مهره ها منبسط می شود که در تعادل و آرام کردن سمپاتیک موثر است.



     مدت زمان خواندن ذکر رکوع نیز باعث تقویت عظلات صورت، گردن، ساق پا و رانها می شود و به این ترتیب به جریان خون در قسمتهای مختلف بدن سرعت می بخشد. تنظیم متابولیسم بدن، فراهم نمودن زمینه از بین رفتن اکثر بیماریها از بدن، کمک به افزایش حالت استواری و استحکام مغز از دیگر خواص رکوع در نماز است.



 


3- سجده در نماز:


     سجده، ستون مهره های بدن را تقویت کرده و درد های سیاتیک را آرام می کند. سجده علاوه بر از بین بردن یبوست و سوء هاضمه، پرده دیافراگم را تقویت کرده و به دفع مواد زاید بدن به دلیل فشرده شدن منطقه شکمی کمک می کند.



     سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده، که این امر با تغذیه غدد باعث حفظ شادابی، زیبایی و طزاوت پوست می شود.



     حالات سجده به واسطه باز کردن مهره ها از یکدیگر، باعث کشیده شدن اعصابیکه قسمتهای مختلف بدن را به مغز وصل می کند شده و این اعصاب را در یک حالت تعادلی قرار می دهد که این امر برای سلامت انسان بسیار حائز اهمیت است.



     اگر فاصله مهر از نمازگزار به اندازه حدودا یک وجب جلوتر از حالت معمولی باشد، کشش بیشتری در کمر حس می شود که باعث مداوای کسانی که دیسک و یا ناراحتی کمر دارند می شود. و اگر کسی که سالم است این کار را انجام دهد، هیچ گاه دچار دیسک و ناراحتی کمر نمی شود.



     سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد. سجده قدرت درک و فهم را زیاد می کند. دلیلش این است که در سجده به پیشانی ما فشار می آید و باعث می شود که کاملا روی پیشانی متمرکز شویم ( اگر در این حالت به نوک بینی مان نگاه کنیم، خود به خود به پیشانی فشار می آید ) و این امر اگر با دقت و تمرکز زیاد صورت گیرد، بعد از مدت طولانی سبب بیداری چشم بصیرت شخص می گردد.

     در علوم ماوراءالطبیعه به این چشم، چشم سوم گویند که بین دو ابرو و چشم واقع شده است. در علوم یوگا نیز به چاکرای "آجنا" معروف است.هدف یک یوگی مشتعل کردن انرژی روحانی در چاکراها بلاخص چاکرای آجناست. که بتواند بدون دو چشم طبیعی ببیند.

 

   امروز حتی پزشکان روانشناس نیز مبلغان متجدد دین شده‌اند و گرویدن به دین را توصیه می‌نمایند.
            یکی از فواید ظاهری نماز و سجده‌های مستحبی و طولانی در نماز شب پیشگیری از بروز بیماری آرتروز است، زیرا حرکات فیزیکی ویژه‌یی را انجام می‌دهد، در نماز نافله‌ی شب چون فرد در دل شب از خواب بیدار می‌شود و سد استراحت طولانی را در بستر نرم و راحت می‌شکند و حرکات فیزیکی نماز را انجام می‌دهد، جلوی ابتلاء به آرتروز گردن و کمر را می‌گیرد.
            در سجده‌های مستحبی طولانی به دلیل اینکه دستها از آرنج تا کف دست روی زمین قرار می‌گیرد و شکم به سمت پایین کشیده می‌شود و پیشانی و گونه‌ها در چند جهت روی مهر یا زمین قرار می‌گیرد، شرایطی ایجاد می‌شود تا از بروز آرتروز مهره‌های گردن و کمر جلوگیری گردد.
            از طرفی وقتی پیشانی به مدت طولانی روی مهر یا روی زمین قرار گیرد بدن حالتی  پیدا می‌کند که بارو رسپتورهای (
Baroreceptor) جدار آئورت و جدار عروق کاروتید گردن در اثر برخورد ستون خون تحریک شده و ازطریق ایجاد سیگنال‌های عصبی مانع افزایش فشارخون در فرد نمازگزار می‌شود، از سوی دیگر در سجده‌های مستحبی طولانی، اگر در قوس شریان آئورت کلسیم به تازگی رسوب کرده باشد، آن را از جا می‌کند ومانع آهکی شدن یا کلسیفیه‌شدن (Calcifie) جدار قوس آئورت می‌شود.

 

             از نظر مذهبی در تمام کتاب‌های دعا و نیایش اشاره شده که هنگام دعا کف دست‌ها باید به طرف آسمان باشد و علت علمی آن را ذکر نکرده‌اند، استادان مانیوتیزم علاوه بر اعتقاد شخصی، خودشان اینطور آموزشی می‌دهند که همیشه سیاله‌ی عصبی از نوک انگشتان و کف دستها خارج می‌شود وآموزش می‌دهند که هنگام هر نوع معالجه یا رفع هر گونه دردی باید کف دست را بر موضع دردناک گذاشت.

            وقتی کف دستها به طرف  آسمان قرار می‌گیرد مقداری از مانتیزورهای موجود در هوا و فضا از کف دست‌ها جذب بدن می‌شود و به عکس چنانچه کف دست به طرف زمین باشد معتقد هستند که مقداری از مغناطیس شخص از بدن خارج شده و جذب زمین می‌شود.


برچسب‌ها: فوايد علمي نماز
[ پنج شنبه 10 اسفند 1390 ] [ 8:52 ] [ علی امیری ] [ ]


حضرت امام(ره) در سخنرانی 25/3/58 در جمع اقشار مردم به ایراد این سخنرانی پرداختند. با فهمیدن کمی قبل و کمی بعد از این جمله در سخنرانی براحتی میتوانیم منظور امام را از  جمله کمیزان رای ملت است را  بفهمیم:

 

 

حالا که بناست قانون اساسى به دسترسى ملت گذاشته شود تا هرکس هر مطلبى دارد پیشنهاد کند و بعد نمایندگان مردم ، نمایندگان منتخب از طرف خود ملت قـانـون اسـاسـى را بـررسى کنند، با همه مطالبى که قشرهاى مختلف و به اصطلاح ، حقوقدان‏ها بررسى کنند و همه مطالب را روى هم بریزند و قانونى که نوشته شده اسـت اگـر نقص ‍ دارد، رفـع کنند نقص را و اگر اشکال دارد، اشکال را مرتفع کنند، حالا هم بهانه گیرها، آنهایى که کست خورده اند در آن مراحل ، مى خواهند در این مرحله خرابکارى کنند. بیدار باشید برادران ، دشمنان خودتان را بـشناسید، مى خواهند نگذارند قانون اساسى بر طبق آنطورى که اسلام حکم میکند تصویب شود. بـایـد حقـوقـدان هـاى غـربى نـظر بدهند؟! ما مى خواهیم قانون اسلامى بـنـویـسیم ، از غرب بیایند نظر بدهند؟! یا غربى ها بیایند نظر بدهند؟ یا غربزده ها بیایند نظر بدهند؟ حقوقدان اسلامى ما مى خواهیم و این حقوقدان ها اسلام را نمى دانند یعنى چـه ، البـتـه بعضى از آنها من وقتى که به طور کلى مى گویم ، از باب اینکه آنهائى که در قشر اسلامى هستند و مطالعات اسلامى دارند خارج هستند، من با آن غربزده ها صحبت دارم ، بـا آنـهـائى کـه تحت تاثیر غربزده ها واقع مى شوند صحبت دارم . باید قانون اسلامى ما را از غـرب بـگیریم ؟ از غربزده بگیریم ؟ باید دید کى صلاحیت دارد، چه حـقـوقـدانـى صـلاحـیـت دارد کـه در قـانون اساسى ما نظر بدهد. ما که میخواهیم جمهورى اسلامى تحقق پیدا بکند و قانون اساسى جمهورى اسلامى میخواهیم تدوین کنیم ، ما باید دنبال آنهائى باشیم که حقوقدان غربى هستند؟ اگر باشند روشنفکرانى که از اسلام بـى اطـلاع هـسـتند و نمى دانند اسلام چیست ، هر وقت ما خواستیم قانون اساسى جمهورى یا جمهورى دموکراتیک را تدوین کنیم شما آقایانى که حقوقدان هستید، شما آقایان روشنفکر غربى صـلاحیـت دارید که نظر بدهید لکن ما هر وقت خواستیم قانون اسلامى بنویسیم ، خـواستیم مسائل اسلام را طرح بکنیم شما صلاحیت ندارید ، شما از اسلام اطلاعى ندارید، شـمـا اسلام را مى گـوئید بـراى این زمان نیست براى اینکه اسلام را نمى دانید، براى اینکه اعتقاد ندارید که آن که قانون اسلام را آورده است ، خداست ، خداست که محیط بر همه چیزهـاست ، بـر هـمـه اعصار است ، قـرآن است کـه کتاب هـمه اعـصار است ، دستورات رسول الله است که براى همه اعصار است . شما اطلاعى نه از قرآن دارید و نه از سنت دارید و نه از اسلام و ما به شما اجازه نمى دهیم که دخالت در معقولات کنید، بله در بعض مـسـائل ادارى ، در بعضى مسائل اجرایى شما هم حق نظر دارید لکن عمده این است که شما نمیخواهید یـک قانون اساسى اسلامى باشد. شماها از اسلام وحشت دارید، حق هم دارید بـراى اینکه اسـلام در استفاده هاى شما را بست ، اسلام دوستان شما را از ایران بیرون کـرد، اسلام ، جنایتکارها که رفقاى بعضى از شما بودند به درک فرستاد. شما وحشت داریـد از اسلام و حـق دارید وحشت داشته باشید ولى ملت اسلام ، ملت ایران نمى تواند تابع هواى نفس شما باشد، نمى تواند قرآن را کنار بگذارد و قانون اساسى غربى را قبول کـنـد، بـه شما اجازه نمیدهـد کـه در امرى کـه بـى اطـلاع هـستید و جاهل هـستید دخالت کنید. شـمـا اطـلاعـاتـتـان در حـدود مـسـائل غـربـى اسـت ، قـوانـیـن غرب را مى دانید، شما تاکنون قرآن را مطالعه نکرده اید. عرض مى کنم که ، من به همه اقشار نمى گویم ، در بین اینها اشخاص اسلامى ، اشخاص مـطـالعه دار هست ، من آنها را مى گویم که مى گویند اسلام دیگر فایده ندارد، من آنهایى را مـى گـویـم کـه میگویـند اسلام مال 14 قرن پیش است . ما به اشخاصى که اطلاع ندارند از قوانین اسلام ، اطلاع ندارند از روح اسلام ، نمى دانند که اگر اسلام تحقق پیدا بکند چه خواهد شد، ما به آنها اجازه نمى دهیم که دخالت در این امور بکنند، بله ، حق راى دارنـد، راى بـدهند که اسلام نه ، چنانچه دادند. مختارند که راى بدهند لکن نگویند که ما مجلس مؤ سسان کوچک را نمى خواهیم ، یک مجلس مؤ سسان 500 !!! 600 نفرى مى خواهیم ، بـهـانـه نـگیرند. مگر مجلس مؤ سسان چیست ؟ جز این است که اشخاصى که مردم آنها را انـتـخـاب مـى کنند، باید بنشینند و قانون را ملاحظه کنند ؟ باید حتما 600 !!! 700 نفر بـاشـنـد تـا نـوبـت بـه شـمـا هـم برسد؟! اگر تمام ملت پنجاه نفر را تعیین کنند، اینها وکیل ملت نیستند؟ این مجلس ، مجلس مؤسسان نیست ؟ ما بعد از اینکه بررسى شد در قانون اساسى به نظر خبرگان اسلامى رسید، به نظر روحانى اسلامى رسید، به نظر علماء مـتـعهد رسید به نظر نمایندگان مردم رسید، باز هم در افکار عمومى مى گذاریم ، میزان است . مـجـلس مـؤ سسان اگر اعتبار دارد براى این است که مجلس مبعوث از ملت است . خود ملت حق ندارد راى بدهد لکن وکیل ملت حق دارد؟ این چه غلطى است ؟ خود من حق ندارم تصرف بکنم در مـالم ، وکـیـل مـن حـق دارد؟ خـود شـمـا حـق نـداریـد راى بـدهیـد، وکیـل شـمـا حـق دارد؟! وکلا بـراى این حق دارنـد کـه وکیل شما هستند و الا چه حقى دارند. یک نفر چه حقى دارد براى 35 میلیون جمعیت راى بدهد؟ پنجاه نفر ششصد نفر چه حقى دارد براى یک ملت 35 میلیونى راى بدهد؟ این حق بـراى این است که شما مى خواهید راى بدهید، راى شماست ، میزان ، راى ملت است . ملت یـک وقـت خـودش راى مـى دهـد، ایـن اساس یک وقت یک عده اى را تعیین مى کند که آنها راى بـدهـنـد، آن در مـرتـبـه دوم صـحـیـح اسـت و الا مـرتـبـه اول ، حق مال خود ملت است . شما خون دادید، حقوقدانان براى شما تکلیف معین کنند؟ خودتان باید تکلیف معین کنید. شمائید، همین ملت ، همین مردم محروم دانشگاه ، جوان هاى محروم دانشگاه ، همین جوان هاى محروم مدرسه فیضیه ، همین جوان هاى محروم در ارتش ، همین جوان هاى محروم در بازار، همین جوان هاى محروم در کارخانه ها و در کشاورزى ، اینها باید راى بـدهند. بهانه ها را کنار بگذارید، از خدا بترسید، با ملت شوخى نکنید، راءى مردم را هیچ حساب نکنید، مردم را به حساب بیاورید.
ما حتما باید تابع طرح هاى غربى باشیم ؟ اسلام را کار نداریم ؟! غرب هر چه بگوید تـابع او هستیم ؟ غرب تا حالا همین بساط بود که بود. ما تا حالا مبتلاى به غرب بودیم و بیش از پنجاه سال که اکثر شما یا بعض از شما یادشان است ، بعضى از شما و من یادم اسـت و بـیـسـت و چند سال که اکثر شما یادتان است ، طرح هاى ما غربى بود، گرفتارى هـاى مـا از غـرب بـود. بـاز هـمـان گـرفـتـارى هـا پـیـش بیاید؟ قانون اساسى را هم آنها بنویـسند؟ آنها راى بدهند؟! غربزده ها راى بدهند؟ میزان ، شما هستید. آن کسى هم که اینها خودشان قبول دارند، ولو دروغ مى گویند، دکتر مصدق هم وقتى که یک مطلبى پیش آمـد کـه من حالا یادم نیست ، آمد بالا ایستاد گفت :(من با خود مردم صحبت مى کنم ، به وکلا کـار نـدارم ، وکـلا صـداى مردمند، من با خودشان صحبت مى کنم .) ما از خودتان راى مى خواهیم ، ما اگر چنانچه هیچ هم وکیل نگیریم ، شما هستید میزان .
مـا بـراى خاطر اینکه این نق نق ها کم بشود ، گفتیم یک مجلسى هم درست بشود، شما اسمش را مجلس مؤسسان بگذارید. اگر خیلى دلتان مى خواهد غربى باشید، اگر خیلى دلتان مى خواهد که مردم را به خودتان متوجه کنید، اسمش را بگذارید مجلس مؤ سسان و الا ما با مردم کار داریم . ما قانون را قاعده این بود قانون را بنویسیم ، منتشر کنیم در همه بلاد و هـمـه مردم ببینند، بعد به آنها بگوئیم این را مى خواهید یا نه ؟ رفراندم کنیم . ما براى ایـنکه شماها خیلى دم از روشنفکرى مى زنید، یک قدرى هم با شما مسالمت بکنیم . با اینکه هـر چه مـسالمت بکنیم شما بدتر خواهید کرد، ما مى گوئیم که مردم خودشان افرادى را تعیین کنند که این قانون اساسى که نوشته شده است بیایند ببینند، هر رایى دارند، هر طـرحى دارنـد بدهند، میخواهد این راى ها راى هاى مخالف با قرآن باشد، مى خواهد مـوافق ، منتهـا ما مخالف هـایش را قبول نمى تـوانیم بکنیم و شما دنبال این هستید که این کار را بکنید. این مجلس را شما اسمش را مجلس ‍ مؤسسان بگذارید، مـا بـعـداز ایـن مـجـلس مـؤ سسان هم به خود موکل ها، به وکلا ما چکار داریم ، ما شما را مى شناسیم ، ما نوکر شمائیم .آقـایـان مـى گویند که ملت بی اطلاع است ، من مى گویم شما بى اطلاع هستید. اگر ملت بى اطـلاع اسـت شـمـا بـى اطـلاع تـر هـسـتید براى اینکه در اینجا اطلاعات اسلامى مى خواهد و بـعضى از شما اصلا اطلاع ندارید، بعضى از شما نمى داند نماز چند تاست . چرا ملت ما اطلاع ندارد؟ چرا اینقدر ملت ما را ضعیف قرار مى دهید؟ چرا اهانت به ملت مى کنید؟ چه حقى داریـد ؟ مـلت مـا، درش هـمـه چیز هست . اگر اسلام فقط عیب است ، بله شما حق دارید. ملت ما مسلم است ، شما هم اسلام را قبول ندارید، پس ملت مـا چیـزى نمى داند بـراى اینکه اسلامى است و اسلام چیزى است که مخالف با همه دانش هـاسـت ! حـرف شما این است . یک قدرى در حرف هایتان تفکر کنید، یک قدرى در مطالبتان تـعـقـل کـنـیـد، نگذارید که ملت یک وقت به تنگ بیاید، رژیم سابق ملت را به تنگ آورد نگذارید یک قدرى تعقل کنید ، یـک قدرى بـراى اسلام حق قـائل شوید، یک قدرى براى مسلمین حق قائل بشوید، یک قدرى براى برادران اسلامى حق قائل بشوید.
آقـا، امروز مملکت ما غربزده است که از زلزله زده بدتر است امروز بعضى از اشخاص در ایـن مملکـت میخـواهند نگذارنـد اسلام تـحقق پـیـدا بکند، اغفال مـى کـنند بعضى مقامات را، مى خواهند نگذارند اسلام تحقق پیدا بکند امروز وقت این نیست که نق بزنم که من فلان قسمش را نمى خواهم فلان قسمش را مى خواهم امروز وقت این اسـت کـه هـمـه دست بـه هم بـدهید بگوئید اسلام را ما مى خواهیم ، چنانچه همه گفتید، با اسلام همه پیش رفتید. شما اشکالات خودتان را حالا پیش نیاوردید، بگذارید براى بعد، بگذارید اسلام تحقق پیدا بکند، بگذارید مملکت ، مملکت بشود بعد بیائیم سراغ اینکـه ایـن مملکت نظامش چه جور باید باشد، طلبه‏اش چه جور باید باشد، کاسبش چه جـور بـایـد بـاشد. من هم مى دانم همه جا اشکال هست لکن الان ما زلزله زده هستیم ، غربزده هستیم ، همه باید دست به هم بدهیم و این راه را تا اینجا که آمدیم ، باقیش هم برویم . ما بـیـن راه هستیم ، باز گردنه ها داریم که دزدها توى آن گردنه است . ما یک گردنه را از آن گذشتیم ، یا دو گردنه را، باز دزدها توى آن گردنه هاى دیگر هست ، در کمین نشسته اند با هر صورت . ما باید همه ، همه دست به هم بدهیم از این گردنه ها بگذریم ، بعد کـه گـذشـتـیـم از گردنه ها و رسیدیم به منزل بنشینیم بگوئیم حالا اشکالاتمان چیست . الان وقـت اشـکـال تـراشى نیست ، الان وقت جلو رفتن است . من از همه مى خواهم ، من التماس مى کنم به ملت ایران ، من دست ملت ایران را مى بوسم ، اسلام را مى خواهند ببرند. صفوف خود را از غربزدگان و عمال رژیم فاسد جدا سازید
ایـن قشرهاى این قشرهاى دانشگاهى و دانشجو و وکلا و روشنفکرها حساب خودشان را از این چـنـدین نفر، چند نفرى که عمال غربند و عمال محمدرضا، جدا کنند. کانون وکلا که همه اش غـربـزده نـیـسـت ، کـانـون وکـلا تـویـشان پیدا مى شود، این غربزده ها را کنار بگذارند. یکیشان رفت ، باقى هم بروند. روشنفکرها، روشنفکرهاى اسلامى ، روشنفکرهاى وارداتى را کـنـار بزنند. غربزده ها را کنار بگذارید، عده شان خیلى زیاد هم نیست اما فضولیشان زیـاد اسـت . عـده زیـاد نـیـسـت ، ادعایشان زیاد است . خود قشر روشنفکر متعهد اسلامى براى خـاطـر خـدا، بـراى خـاطـر اسلام ، براى خاطر استقلال کشور، براى خاطر حفظ آزادى ، این روشنفکر متعهد اسلامى ، آنهایى را که در بینشان پیدا مى شود که نق مى زنند و مى خواهند نـگـذارنـد کارها پـیـش بـرود، اینها را کنار بزنند. التماس دعا بکنند پیش ‍ گوششان ، بروند به اروپا باز سر عیاشى اى که مى کردند، حالا آمده اند. آن کانون وکلا، آنهائى که بر ضد اسلامند، و کنار بگذارند. همه که نیستند، بعضى از وکلا بسیار مردم صحیح و سـالمـى هستند، بسیارشان ولى آنهایى که فضولى مى کنند، آنها را کنار بگذارند، از کانون بیرون کنند.
بشناسید دوسـتـان خـودتـان و دشـمنان خودتان را. قشرهاى روشنفکر، دشمن اسلام را بیرون کنند از مـراکـز خـودشـان . کـانـون وکلا، وکلاى دشمن با اسلام را یا نفهم را کنار بگذارند.

 

بخشی از سخنرانی حضرت امام در جمع اقشار مردم. صحیفه نور / جلد هفت / صفحه 13


برچسب‌ها: میزان رای ملت است سخنان حضرت امام در مورد انتخابات امام خمینی و انتخابات
[ چهار شنبه 3 اسفند 1390 ] [ 19:1 ] [ علی امیری ] [ ]

 

روایتی از عاشورایی ترین عملیات ایران

یکی از یگان های عمل کننده دراین عملیات، لشگرده سیدالشهداء(ع) بود که غواصان این یگان در دقایق اولیه با عبور از آب اروند رود خود را به ساحل دشمن رساند.

خبرگزاری فارس: روایتی از عاشورایی ترین عملیات ایران

 

به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس، عملیات والفجر8 در تاریخ 20 بهمن ماه سال 1364 با عبور غواصان لشگرهای 21 امام رضا(ع)، لشگر ده سیدالشهداء(ع) و تیپ الغدیر استان یزد از اروند رود و حمله به مواضع دشمن بعثی درجزیره

ام الرصاص

درساعت ده شب با رمز

یازهرا

(س) انجام شد.

یکی از یگان های عمل کننده دراین عملیات، لشگرده سیدالشهداء(ع) بود که غواصان این یگان در غالب گروهان مستقل والعادیات و غواصان گردان تخریب و اطلاعات عملیات در دقایق اولیه با عبور از آب اروند رود خود را به ساحل دشمن رسانده و با ایجاد 4 معبر در موانع دشمن در ساحل جزیره ام الرصاص که شامل سیم های خاردار، هشت پر و بشکه های فوگاز بود مسیر را باز نموده و غواصان گروهان والعادیات از گردان قمربنی هاشم(ع) با عبور از معابر خط اول دشمن را تسخیر نمودند.

درساعت 11 شب با علامت دادن به ساحل خودی با چراغ قوه حرکت رزمندگان سایر گردان ها که سوار برقایق ها منتظر ادامه عملیات بودند شروع شد. دو گروهان باقی مانده گردان قمربنی هاشم(ع) از دو معبر وارد ساحل دشمن شده و با پاکسازی سنگرهای دشمن به سمت اهداف خود حمله بردند. در ادامه عملیات گردانهای حضرت علی اصغر(ع) به فرماندهی شهید حاج حسین اسکندرلو، علی اکبر(ع)، گردان المهدی(ع) به فرماندهی شهید حسنیان، گردان حضرت زهیر و گردان حضرت قاسم(ع) با توسعه منطقه درگیری تلفات سنگینی را بردشمن وارد کردند. فشار یگان های عمل کننده در جزیره ام الرصاص و تصرف اهداف به حدی بود که دشمن احساس خطر نموده و یگان های خود را از شهر فاو به منطقه عمومی بصره منتقل نمود و به خیال اینکه فلش اصلی عملیات شهر بصره می باشد فشار خود را بر رزمندگان یگانهای درگیر در منطقه افزایش دادند.

پاتک های دشمن در روز 21 و 22 بهمن با تامین نیرو از طریق جزایر ام البابی شرقی و غربی و آتشباری سنگین شروع شد و رزمندگان با تمام توان دشمن را درجزیره ام الرصاص سرگرم نموده و غواصان سایر یگان ها با عبور از اروند عملیات اصلی را با حمله به مواضع دشمن درشهر فاو آغاز نمودند. رزمندگان عمل کننده در منطقه عمومی خرمشهر و جزیره ام الرصاص بعد از 2 روز با تخلیه مجروحین وشهداء جزیره را ترک نمودند. بعد از ماموریت موفقیت آمیز لشگرسیدالشهداء(ع) درجزیره ام الرصاص و توانایی گردان ها در ماموریت جدید ضمن بازسازی و تجدید قوا در اردوگاه کوثر -در نزدیکی اهواز - مجددا برای ماموریت جدید در دفع پاتک های دشمن در شهر فاو از سوی قرارگاه فراخوانده شد. قبل از حضور گردان ها در شهر فاو فرماندهان لشکر که برای توجیه و احداث قرارگاه عملیاتی در فاو حضور پیدا نموده بودند در اطراف کارخانه نمک با اصابت موشک هدایت شونده دشمن که از دریا شلیک شده بود شهید و مجروح می گردند.

برادر فضلی به سختی مجروح گردیده و جانشین لشگر حاج جعفرجنگروی و برادر احسانی مسوول ستاد لشگر به شهادت می رسند. برادر شهید حاج یدالله کلهر سرپرستی لشگر را عهده دارشده و روزهای آخر بهمن ماه سال 64 گردانهای قمربنی هاشم(ع) و علی اصغر(ع) آماده دفع پاتک دشمن  در جاده فاو -ام القصر و سه راهی کارخانه نمک می شوند که گردان قمربنی هاشم(ع) در حال عزیمت به شهرفاو مورد بمباران هواپیماهای دشمن قرارگرفته و تعدادی از فرماندهان گردان به شهادت می رسند. با توجه به صدماتی که به گردان قمربنی هاشم(ع) وارد شده بود، گردان حضرت علی اصغر(ع) به فرماندهی شهید حاج حسین اسکندرلو در محدوده خط لشگر 25 کربلا وارد عملیات می شوند و پاتک دشمن را در جاده فاو -ام القصر و سه راهی کارخانه نمک دفع می کنند. منطقه درگیری حالت باتلاقی داشت و عملاً تردد فقط روی پدها و جاده هایی که اطراف کارخانه نمک زده بودند امکان پذیر بود و سایر مسیرها توسط دشمن مین گذاری شده بود و تردد نیروها عملاً روی جاده و پدها بود و این موضوع قدرت مانور نیروها را سختر می‌کرد . همچنین آتش دشمن را روی نیروهای ما متمرکز می‌کرد. رزمندگان گردان حضرت علی اصغر(ع) روی جاده ای به عرض 5 یا 6 متر می‌بایست تردد کرده و پیش روی کنند.

 

نقشه منطقه عملیاتی والفجر هشت

 

دشمن هم چون به منطقه آشنایی داشت آتش خودش را روی این پدها متمرکز نموده بود و شب اول اسفند ماه سال 64 حماسه رزمندگان گردان حضرت علی اصغر(ع) با شهادت شهید ناظریان معاون این گردان رقم خورد.

در اولین روز اسفند ماه سال 1364 دلاورمردان گردان تخریب لشگرده سیدالشهداء(ع) با مسلح کردن زمین به مین های ضدتانک، ضدخودرو، ضدنفر و با هدایت شهید سید محمد زینال الحسینی فشار اولیه دشمن در پاتک به باقیمانده رزمندگان گردان حضرت علی اصغر (ع) را گرفتند که صدای خنده شهید اسکندرلو را در پشت بیسیم قرارگاه شنیده شد که فریاد می زد تانک ها جلو می آیند و روی مین ها منهدم می شوند.

با تدبیر فرماندهان لشگر گردان قمربنی هاشم(ع) در روز اول اسفند جایگزین گردان حضرت علی اصغر(ع) شد. حضور شهید حاج عبدالله نوریان با نیروها و ادوات مهندسی رزمی و بچه های تخریب به همه فرماندهان و رزمندگان روحیه می داد. تلاش بلدوزرها و لودرهای مهندسی که سینه به سینه دشمن و در زیر آتش پرحجم مشغول احداث و تقویت خاکریزها برای حفاظت ازجان رزمندگان و هدایت آنها توسط شهید نوریان همه را متحیرنموده بود. گردان قمربنی هاشم(ع) با بکارگیری گروهان والعادیات در پاتک دشمن صدمات فراوانی به نیروهای گارد ریاست جمهوری دشمن وارد کرد و در ادامه از گروهان های والفجر و فتح نیز استفاده شد و دشمن با انهدام تانک ها و نفراتش از سه راهی کارخانه نمک عقب نشینی کرد. دشمن صبح روز دوم اسفند ماه بار دیگر پاتک خود را برای باز پس گیری مواضع از دست رفته شروع کرد که بچه های تخریب لشگرده سیدالشهداء(ع) با انفجار جاده دسترسی دشمن عملا مسیر حرکت دشمن را از روی خشکی سد نموده و دشمن مجبور شد به کناره های جاده پناه ببرد که با فرو رفتن بعضی از تانک ها و ادوات مهندسی شکار رزمندگان گردان قمربنی هاشم(ع) شد و با دادن تلفات سنگین به مواضعش برگشت و مجدد پاتک نمود و تا ظهر اقدام به چندین پاتک نمود که با هوشیاری رزمندگان وبچه های تخریب و مهندسی رزمی ناکام ماند.

اما این حماسه با شهادت فرمانده گردان تخریب و مهندسی لشگر سیدالشهداء علیه السلام شهید حاج عبدالله نوریان رقم خورد . بعد از دو روز گردان زهیر(ع) به فرماندهی شهید داوود حیدری خط را از گردان قمربنی هاشم تحویل گرفت و خط تثبیت شد و گردانهای لشگر در خطوط پدافندی مستقر شدند. رزمندگان گردان تخریب با تحکیم مواضع و ایجاد موانع مختلف از جمله ایجاد میادین مین ضد تانک و ضد نفرو نصب سیم های خاردار و به کارگیری هشت پرهای دشمن بر علیه خودش خط پدافندی را تامین کردند.

راوی :جعفرطهماسبی

«ویژه نامه شب های عاشورای عملیات والفجر هشت در خبرگزاری فارس»

 


برچسب‌ها: خاطرات جنگ ایران و عراق
[ یک شنبه 4 اسفند 1390 ] [ 22:53 ] [ علی امیری ] [ ]

 


صدای قدمهای مهدی موعود (عج) می آید

یکی از شخصیتهای برجسته عصر ظهور سید خراسانی است که بنا بر روایات شریف با سپاهی انبوه از ایران قیام کرده و به سمت عراق پیش می رود سید خراسانی و سپاهش با اصلی ترین دشمن امام زمان(عج) که سفیانی می باشد  و عراق را اشغال نموده است ، وارد کارزاری سخت شده و بعد از شکست او ، با امام زمان(عج) بیعت نموده و لشگریانش را تحت اختیار امام زمان(عج) قرار می دهد. 

روایات شریف از او و سپاهش به عنوان زمینه سازان ظهور امام زمان(عج) یاد کرده و شیعیان را برای پیوستن به سید خراسانی تشویق می کنند، ما نیز در این مجال اندک حسب وظیفه به طور خلاصه به ذکر مشخصات سید خراسانی و انطباق آن بر مقام معظم رهبری(مدظله) می پردازیم...

 

صفات ذکر شده در روایات شریف برای سید خراسانی

سید خراسانی پرچم اسلام را به امام زمان(عج) تحویل می دهد.

جوانی از بنی هاشم (سيد) از خراسان با پرچم های سياه قيام مي کندکه در کف دست راست او خالی(علامتی)است و پيشاپيش او مردی بنام شعيب بن صالح است که با لشکريان سفيانی می جنگد و آنها را شکست ميدهد. پرچمهای سياهی از مشرق به اهتراز در مي آيند که با مردی از اولاد ابو سفيان می جنگد و زمينه فرمانبرداری از مهدی (عج) را فراهم می آورد. پرچمهای سياهی که از خراسان در مي آيد در کوفه فرود می آيد. هنگامی که مهدی(ع)ظهور کند اين پرچم ها برای بيعت به حضور آن حضرت گسيل مي شود.  (بحار الانوارج 52 ص 267)

امام باقر (ع):

« يخرج شاب من بني هاشم بکفّه اليمنى خال، ويأتي من خراسان برايات سود بين يديه شعيب بن صالح، يقاتل أصحاب السفياني فيهزمهم »

ملاحم ابن طاوس، ص 77; عقد الدرر، ص 128، باب 5‏

 

۱- « شاب » یا جوان بودن :

     کلمه شاب در عربی ، جوان ، دارای طراوت و سرزندگی جوانی معنی می دهد و همانطوریکه که در فرهنگ ما افرادی(با هر سن و سالی) که سرزنده و با نشاط و طراوت باشند ، می گوییم جوان است ، در عرب نیز ، علاوه بر جوانان که سن و سال کم دارند ، کلمه شاب در مورد افراد دیگری که سرزنده و سرحال و بشاش و باطراوت باشند ، به کار می رود.

سرزندگی و طراوت و بشاشیت موجود در مقام معظم رهبری(مدظله) بسیار آشکار است بطوری که ایشان با وجود سن زیاد از بسیاری از جوانان نیز سرحالتر است ، کوهپیمایی ایشان که تا مدتی قبل هر هفته به طور منظم دوبار در سحرگاهان انجام میشد ، خود گواه این مطلب است.

 

( سرزندگی و شادابی آقا زبانزد خاص و عام است در حالی که بسیاری از جوانان سال تا سال برنامه ای بر ای سفر به کوه و کوهپیمایی ندارند معظم له هفته ای دوبار در سحرگاهان کوهپیمایی می کنند و البته سرعت و چابکی ایشان نیز در این کوهپیمایی ها بسیاری قابل توجه است)

 

 

۲- مٍن بنی هاشم :

 

سیادت سید خراسانی که البته در مورد مقام معظم رهبری(مدظله) نیاز به توضیح ندارد ، ایشان از طرف پدر سید حسینی بوده و به فرموده برخی از بزرگان از طرف مادر نیز سید حسنی می باشند.

 

 

۳- مٍن خراسان :

 

مسئله خراسانی بودن مقام معظم رهبری(مدظله) نیز آشکار است ، ایشان متولد خراسان بوده و پدر ایشان سید جواد با وجود اینکه آذری زبان هستند ، از دهها سال قبل از مهاجرین و مجاورین در کنار بارگاه مطهر امام رضا(ع) محسوب می شوند.

و البته برخی از مفسرین کلمه خراسان را به کل ایران تعمیم می دهند و اعتقاد دارند که در زمان ائمه اطهار(ع) ، از لفظ خراسان بعضی مواقع کل ایران را مورد نظر داشتند که حتی در این صورت نیز باز این مسئله در مورد مقام معظم رهبری(مدظله) صدق می کند.

 

 

(اولین شناسنامه الکترونیکی در کشور که چند ماه قبل برای مقام معظم رهبری(مدظله) صادر شده است. محل تولد معظم له مشهد مقدس می باشد)

 

 

۴- بکفّه اليمنى خال:

 

سید خراسانی به دست راستش نشانه یا خللی دارد. خال را چه به معنای نشانه در دست راست بگیریم و چه بفرموده برخی از عزیزان به معنی خلل و سستی در دست راست بگیریم( از ریشه خال ، یخل ، خلل ) ، باز این قضیه در مورد مقام معظم رهبری(مدظله) صدق می کند.

جراحت دست راست معظم له که در انفجار مسجد ابوذر در سال 60 به وجود آمد ، هم معنای نشانه را می تواند داشته باشد و هم موجب خلل و سستی شده است.

 

 

(مقام معظم رهبری(مدظله) لحظاتی پس از انفجار شدید در مسجد ابوذر تهران ، بسیاری از پزشکان  از زنده ماندن معظم له در این انفجار شدید که در فاصله بسیار نزدیک ایشان رخ داد ، شگفت زده بودند)

 

 

 

 

 

5- بین یدیه شعیب  بن صالح  :

 

شعیب بن صالح فرمانده لشگر اوست.

باشروع تحولات بزرگ ظهور سید خراسانی شعیب بن صالح را بعنوان فرمانده لشگر خود انتخاب می کند .

 

6 - استغاثه سید حسنی( خراسانی) برای نصرت دین آل محمد(منتهی الامال ص 1300)

  استغاثه به امام زمان (عج) مقام معظم رهبری درخطبه  نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸:

 

یک خطاب آخری هم عرض کنم به مولامان و صاحبمان، حضرت بقیه الله (ارواحنا فداه) : ای سید ما! ای مولای ما! ما آنچه باید بکنیم، انجام میدهیم؛ آنچه باید هم گفت، هم گفتیم و خواهیم گفت. من جان ناقابلی دارم، جسم ناقصی دارم، اندک آبرویی هم دارم که این را هم خود شما به ما دادید؟ همه اینها را من کف دست گرفتم، در راه این انقلاب و درراه اسلام فدا خواهم کرد؛ اینها هم نثار شما باشد-سید ما، مولای ما، دعا کن برای ما. صاحب ما تویی. صاحب این کشور تویی. صاحب این انقلاب تویی. پشتیبان ما شما هستید. ما این راه رو ادامه خواهیم داد، با قدرت هم ادامه خواهیم داد. در این راه ما رو با دعای خود، با حمایت خود، با توجه خود پشتیبانی بفرما.


 

 

 

 

ولی امر مسلمین(حضرت آیت الله خامنه ای):

من با اطمینان کامل می گویم تحقق  وعده کامل الهی (ظهور) در راه است(پیام حج 87)

 

 

 

منابع:

www.abidelan.ir

www.cloob.com

http://313mard.ir

http://malekolasr.blogfa.com

http://tabeen.ir

http://alayemezohoor.parsiblog.com 

www.benafsh.mihanblog.com

http://velayi.persianblog.ir

 http://u313.ir

 

[ یک شنبه 1 اسفند 1390 ] [ 18:49 ] [ علی امیری ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

امام باقر (ع): « يخرج شاب من بني هاشم بکفّه اليمنى خال، ويأتي من خراسان برايات سود بين يديه شعيب بن صالح، يقاتل أصحاب السفياني فيهزمهم » ملاحم ابن طاوس، ص 77; عقد الدرر، ص 128، باب 5‏
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ولایت و آدرس velaee.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 49
بازدید دیروز : 16
بازدید هفته : 103
بازدید ماه : 103
بازدید کل : 14152
تعداد مطالب : 142
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1